tacker

/ˈtækər//ˈtækə/

می  زننده، کوک زننده، جوش دهنده

جمله های نمونه

1. He is hammering a tack into the wall to hang a picture.
[ترجمه گوگل]او در حال کوبیدن یک چوب به دیوار است تا یک عکس آویزان کند
[ترجمه ترگمان]او در حال کوبیدن a به دیوار برای آویزان کردن یک تصویر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The child-care bill is to be tacked on to the budget plan now being worked out in the Senate.
[ترجمه گوگل]لایحه مراقبت از کودکان قرار است با طرح بودجه ای که اکنون در سنا در حال بررسی است، همراه شود
[ترجمه ترگمان]قرار است در حال حاضر لایحه بودجه کودک به برنامه بودجه اضافه شود که در مجلس سنا مشغول به کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He tacked the timetable to the door.
[ترجمه گوگل]جدول زمانی را به در چسباند
[ترجمه ترگمان]او به پشت در اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If that doesn't work, we'll try a different tack .
[ترجمه گوگل]اگر کار نکرد، روش دیگری را امتحان می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]اگه این جواب نداد، یه مسیر دیگه رو امتحان می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ship was on the starboard tack.
[ترجمه گوگل]کشتی روی تخته سمت راست قرار داشت
[ترجمه ترگمان]کشتی به سمت راست حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The secretary tacked a meeting notice on the bulletin board.
[ترجمه گوگل]منشی اطلاعیه جلسه را روی تابلوی اعلانات چسباند
[ترجمه ترگمان]منشی یادداشت را روی تابلوی اعلانات نصب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hammered a tack into the wall and hung a small picture from it.
[ترجمه گوگل]یک چوب به دیوار کوبید و یک عکس کوچک از آن آویزان کرد
[ترجمه ترگمان]به دیوار اشاره کرد و تصویر کوچکی از آن بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. New research is taking a different tack.
[ترجمه گوگل]تحقیقات جدید روشی متفاوت در پیش گرفته است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات جدید مسیری متفاوت را در پیش می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were tacking about to avoid the enemy guns.
[ترجمه گوگل]آنها برای دوری از اسلحه های دشمن در حال حمله بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد داشتند از توپ های دشمن دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I find gentle persuasion is the best tack.
[ترجمه گوگل]به نظر من متقاعد کردن ملایم بهترین روش است
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که تشویق و تشویق، بهترین راه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I think you're on the wrong tack with that approach.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم شما در مسیر اشتباه با این رویکرد هستید
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم شما در مسیر اشتباهی با این رویکرد هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The poems were tacked on at the end of the book.
[ترجمه گوگل]اشعار در پایان کتاب به اختصار پرداخته شده است
[ترجمه ترگمان]در انتهای کتاب اشعار زیر و رو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Angola's ruling party was due to get down to brass tacks today with a debate on the party's record.
[ترجمه گوگل]قرار بود حزب حاکم آنگولا امروز با مناظره‌ای در مورد سابقه این حزب دست به کار شود
[ترجمه ترگمان]حزب حاکم آنگولا امروز قرار بود با بحث در مورد سابقه حزب به ضمیمه های برنجی نزدیک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one who tacks; (british slang) young child

پیشنهاد کاربران

بپرس