tabulation

/ˌtæbjəˈleɪʃn̩//ˌtæbjʊˈleɪʃn̩/

معنی: تسطیح، جدول بندی، تنظیم بصورت جدول
معانی دیگر: جدول بندی

جمله های نمونه

1. All the participants stood up to watch the tabulation.
[ترجمه گوگل]همه شرکت کنندگان به تماشای جدول بندی ایستادند
[ترجمه ترگمان]تمام شرکت کنندگان ایستاده بودند تا the را تماشا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The analysis was completed by a tabulation of results which consolidated the risk scores and financial strength ratings.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل با جدولی از نتایج تکمیل شد که نمرات ریسک و رتبه بندی قدرت مالی را ادغام می کرد
[ترجمه ترگمان]تجزیه و تحلیل با نتایج حاصل از نتایجی که امتیاز ریسک و درجه بندی قدرت مالی را محکم کرد تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We think it important that such a tabulation should include all types of revolving credit, as well as fixed-sum instalment credit.
[ترجمه گوگل]ما فکر می کنیم مهم است که چنین جدول بندی باید شامل همه انواع اعتبار گردان و همچنین اعتبار اقساط با مبلغ ثابت باشد
[ترجمه ترگمان]ما فکر می کنیم مهم است که چنین a باید شامل تمام انواع اعتبارات دوار، و همچنین اعتبار قسط ثابت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Work was centred upon the tabulation of entities.
[ترجمه گوگل]کار بر جدول بندی نهادها متمرکز بود
[ترجمه ترگمان]کار بر روی tabulation نهاد متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Adopting universal input control as tabulation to input implementation technique of controlling part can solve MIS in the software development well in common use to input.
[ترجمه گوگل]اتخاذ کنترل ورودی جهانی به عنوان جدول بندی به روش اجرای ورودی بخش کنترلی می تواند MIS را در توسعه نرم افزار به خوبی در استفاده رایج برای ورودی حل کند
[ترجمه ترگمان]استفاده از کنترل ورودی عمومی به عنوان tabulation برای تکنیک پیاده سازی ورودی بخش کنترل می تواند از MIS در توسعه نرم افزار به خوبی در استفاده مشترک برای ورودی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Any use of electronic tabulation of the people function language experience.
[ترجمه گوگل]هر گونه استفاده از جدول الکترونیکی تجربه زبان تابع مردم
[ترجمه ترگمان]هر گونه استفاده از tabulation الکترونیکی از تجربه زبان مردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Report presents tabulation and graphical presentation of trends in demand and supply of acrylic chain across countries from 2003 to 200and projections upto 2013 for Acrylic Staple Fibre.
[ترجمه گوگل]این گزارش جدول‌بندی و ارائه گرافیکی روند تقاضا و عرضه زنجیره اکریلیک در سراسر کشورها از سال 2003 تا 200 و پیش‌بینی‌ها تا سال 2013 برای فیبر استیپل اکریلیک را ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این گزارش نمایش گرافیکی و گرافیکی گرایش ها در تقاضا و عرضه زنجیره اکریلیک را در کشورهای از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰ و projections تا ۲۰۱۳ برای Acrylic Staple Fibre ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Economic statistics largely consists of the aggregation and tabulation of facts relating to economic life.
[ترجمه گوگل]آمارهای اقتصادی عمدتاً شامل تجمیع و جدول بندی حقایق مربوط به زندگی اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]آمارهای اقتصادی عمدتا شامل تجمیع و tabulation حقایق مربوط به زندگی اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This article introduces a new dimensionless tabulation method to calculate reinforcement of T-section beams.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش جدید جدول بندی بدون بعد را برای محاسبه تقویت تیرهای مقطع T معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش tabulation بدون بعد جدیدی را برای محاسبه تقویت تیره ای میله T معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And I read the tabulation of the votes with interest.
[ترجمه گوگل]و جدول آرا را با علاقه خواندم
[ترجمه ترگمان]و من the رای را با علاقه خواندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Such a tabulation cannot represent adequately the complex gradation relationships between the types.
[ترجمه گوگل]چنین جدول بندی نمی تواند به اندازه کافی روابط درجه بندی پیچیده بین انواع را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]چنین tabulation نمی تواند به اندازه کافی روابط درجه پیچیده بین انواع را نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The general tabulation tool is a crucial module for CAPP ( Computer Aided Process Planning ) system.
[ترجمه گوگل]ابزار جدول بندی کلی یک ماژول حیاتی برای سیستم CAPP (برنامه ریزی فرآیند به کمک رایانه) است
[ترجمه ترگمان]ابزار tabulation عمومی یک ماژول حیاتی برای سیستم CAPP (پردازش به کمک کامپیوتر)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Tabulation: 3 - --- device file table, use the department form, depreciation tables.
[ترجمه گوگل]جدول بندی: 3 - --- جدول فایل دستگاه، از فرم بخش، جداول استهلاک استفاده کنید
[ترجمه ترگمان] : ۳ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A tabulation of a function of two variables is cumbersome, but possible.
[ترجمه گوگل]جدول بندی یک تابع از دو متغیر دست و پا گیر است، اما ممکن است
[ترجمه ترگمان]تقسیم یک تابع از دو متغیر دست و پا گیر است، اما ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تسطیح (اسم)
clearing, tabulation

جدول بندی (اسم)
tab, tabulation, tabulating

تنظیم به صورت جدول (اسم)
tabulation

تخصصی

[عمران و معماری] جدولبندی
[برق و الکترونیک] جدول بندی
[زمین شناسی] جدول بندی
[ریاضیات] جدول سازی، فهرست، جدول بندی
[آمار] جدول بندی

انگلیسی به انگلیسی

• process of arranging information into rows and columns, process of arranging in the form of a chart

پیشنهاد کاربران

بپرس