toilet

/ˌtɔɪlət//ˈtoɪlɪt/

معنی: ارایش، ضروری، مستراح، میز ارایش، بزک، توالت
معانی دیگر: آرایش (به ویژه آرایش مو)، جایی، مبال، شستشو و ضدعفونی سازی زخم و غیره، زخم بندی، پانسمان، زخم تیمار، برای مستراح، (مهجور) میز توالت (امروزه: dressing table)، وابسته به بزک، آرایشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an appliance for receiving human urine and feces, consisting of a bowl, a hinged seat, and an apparatus for flushing the bowl with water.

(2) تعریف: a room containing such an appliance; bathroom.
مشابه: bath, bathroom

(3) تعریف: the act or process of cleaning, grooming, and dressing oneself.

جمله های نمونه

1. toilet articles
اسباب توالت

2. a toilet brush
برس مستراح

3. men's toilet
مستراح مردانه

4. pay toilet
مستراح پولی

5. the toilet of a deep cut
پانسمان یک بریدگی عمیق

6. an outside toilet
مستراح خارج از ساختمان

7. when the toilet is in use the light is red
وقتی که مستراح اشغال است چراغ قرمز است.

8. a roll of toilet paper
یک پیچه کاغذ مستراح

9. you must flush the toilet each time
هربار باید مستراح را فلاش (آب شویی) بکنی.

10. he balked at cleaning the toilet
از تمیز کردن مستراح سرباز زد.

11. wash your hands after using the toilet
پس از استفاده از مستراح دستان خود را بشویید.

12. please do not flush sanitary napkins down the toilet
لطفا از انداختن نوار بهداشتی در مستراح خودداری کنید.

13. The living room connects with the toilet.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن به توالت متصل می شود
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن به توالت متصل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The sign on the toilet door said 'Engaged'.
[ترجمه گوگل]تابلو روی در توالت نوشته بود "نامزد"
[ترجمه ترگمان]علامت روی توالت گفت: نامزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I knelt by the toilet and gagged.
[ترجمه گوگل]کنار توالت زانو زدم و دهانم را بستم
[ترجمه ترگمان]با دست شویی و دهان بسته زانو زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Give the toilet a flush.
[ترجمه گوگل]توالت را آبکشی کنید
[ترجمه ترگمان]دستمال توالت رو بده من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The toilet bowl was cracked and stained, and the walls were covered in mould.
[ترجمه رها] کاسه توالت ترک برداشته بود و کثیف بود و دیوار ها از کثیفی پوشیده شده بودند
|
[ترجمه گوگل]کاسه توالت ترک خورده و لکه دار شده بود و دیوارها با قالب پوشانده شده بود
[ترجمه ترگمان]کاسه توالت ترک خورده و کثیف بود و دیوارها از آن پوشیده شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. It cost 50p to go to the toilet; well, did you 'ever!
[ترجمه گوگل]هزینه رفتن به توالت 50p خوب، آیا شما هرگز!
[ترجمه ترگمان]برای رفتن به توالت قیمت ۵۰ p بود، خوب، تا به حال کردی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Every flat has its own bathroom and toilet.
[ترجمه گوگل]هر آپارتمان دارای حمام و توالت مخصوص به خود است
[ترجمه ترگمان]هر آپارتمان حمام و توالت خودش را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. There are toilet facilities for the disabled.
[ترجمه گوگل]سرویس های بهداشتی برای افراد معلول وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تجهیزات توالت برای افراد معلول وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. much longer; I must find a toilet.
[ترجمه گوگل]بسیار طولانی؛ باید توالت پیدا کنم
[ترجمه ترگمان]خیلی بیشتر؛ باید توالت پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ارایش (اسم)
order, arrangement, muster, attire, garnish, ornament, array, embellishment, formation, toilet, dressing, polish, inflorescence, decor, purfle, toilette, habiliment, fig, finery, garnishment, ornamentation, toiletry, mounting

ضروری (اسم)
privy, toilet

مستراح (اسم)
privy, toilet, lavatory, cloaca, loo, latrine, restroom, toilette, john

میز ارایش (اسم)
toilet, dresser, dressing table, toilette

بزک (اسم)
toilet, toilette, makeup, toiletry

توالت (اسم)
toilet, toilette, makeup

تخصصی

[عمران و معماری] توالت

انگلیسی به انگلیسی

• receptacle for human feces and urine that is usually equipped with a flushing system to carry waste to the sewer; lavatory, room where the toilet is located, washroom; personal bathing and grooming of oneself; style of dressing (british)
a toilet is a large bowl connected to the drains which you use when you want to get rid of urine or faeces from your body.
a toilet is also a small room containing a toilet.

پیشنهاد کاربران

توالت فرنگی، توالت
toilet
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/toilet
۱. توالت. مستراح ۲. آرایش
مثال:
when the toilet is in use the light is red.
وقتی که توالت اشغال باشد چراغ قرمز است.
حاجت گاه . [ ج َ ] ( اِ مرکب ) آب خانه . ادب خانه . مستراح . مبرز. مبال .
توالت ( به فرانسوی: Toilette ) ، دستشویی یا سرویس بهداشتی ( فارسی افغانستان: تشناب ) که در گذشته به آن خَلا یا مستراح نیز می گفتند[۱] سازه ای ساختمانی است که در درون اماکن مسکونی، اداری و غیره به منظور
...
[مشاهده متن کامل]
دفع مدفوع و ادرار انسان ساخته می شود. هدف اصلی از ساخت دستشویی توسط بشر، ایجاد امکان دفع به طور بهداشتی بوده است. زیرا هر انسان در سال نزدیک به ۱۴۵ کیلوگرم مدفوع تولید می کند.

toilettoilettoilet
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Toilet
سرویس بهداشتی
اسم toilet به معنای توالت
اسم toilet در فارسی به معنای توالت است. toilet یا توالت به مکانی گفته می شود که معمولا یک کاسه سنگی ( کاسه توالت ) و یک شیر آب در آن قرار دارد و به منظور دفع ادرار یا فضولات انسانی ناشی از غذای صرف شده، ساخته شده است. مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

. don't forget to flush the toilet ( فراموش نکن که سیفون توالت را بکشی. )
. the toilet seat was cracked and there was no paper ( توالت فرنگی شکسته بود و دستمال ( توالت ) هم نبود. )
منبع: سایت بیاموز

مستراح
خیلی ساده ، کاسه ی توالت فرنگی یا معمولی
مستراح
مبرز
مبال
توالت
دستشویی
دستشویی

بپرس