tippy


(عامیانه) لق، شل و ول، زود یک وری شونده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: tippier, tippiest
• : تعریف: likely to tip over; wobbly, shaky, or unstable.

جمله های نمونه

1. Mamo San tippy toes between each table, bandaged up in her kimono, clean and bright looking as a toy.
[ترجمه گوگل]مامو سان انگشتان نوک پا بین هر میز، بانداژ شده در کیمونویش، تمیز و درخشان مانند یک اسباب بازی
[ترجمه ترگمان]در حالی که انگشت های دست و پای خود را بین هر یک از میزها جمع کرده بودند، در حالی که لباس کیمونو قرمز و تمیزی به تن کرده بودند، یک اسباب بازی به تن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tippy was breathing heavily, her face white under the black eyeliner and heavy foundation.
[ترجمه گوگل]تیپی به شدت نفس می کشید، صورتش زیر خط چشم مشکی و زیرسازی سنگین سفید بود
[ترجمه ترگمان]گند الف به سختی نفس می کشید، صورتش زیر خط چشم سیاه و بنیاد سنگین سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She did look ill, and Tippy looked rough at the best of times.
[ترجمه گوگل]او مریض به نظر می رسید و تیپی در بهترین مواقع خشن به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]خیلی بد به نظر می رسید، و خیلی هم بد به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Tippy Toes went dancing merrily back and Papa Cotton - Tail waited for him.
[ترجمه گوگل]تیپی توز با شادی برگشت و پاپا کاتن - دم منتظر او بود
[ترجمه ترگمان]Tippy Toes، شادمانه می رقصید و دنباله دنباله پا پا منتظر او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tippy Toes said, " Oh Pa, may I go with you to town to - morrow? "
[ترجمه گوگل]تیپی توز گفت: "اوه پدر، می‌توانم فردا با تو به شهر بروم؟"
[ترجمه ترگمان]Tippy Toes گفت: اوه پدر، می شه فردا با تو به شهر برم؟ \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. So Tippy Toes went dancing merrily back and Papa Cotton - Tail waited for him again.
[ترجمه گوگل]بنابراین تیپی توز با خوشحالی به رقصیدن برگشت و پاپا کاتن - دم دوباره منتظر او بود
[ترجمه ترگمان]از این پس \"Tippy Toes\" با خوشحالی می رقصید و \"پاپا Cotton\" دوباره منتظرش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tippy was my constant companion for five years.
[ترجمه گوگل]تیپی پنج سال همراه همیشگی من بود
[ترجمه ترگمان] من ۵ سال رفیق همیشگی خودم بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Where do you suppose Tippy Toes wasand what do you suppose he was doing?
[ترجمه گوگل]فکر می کنید تیپی توز کجا بود و فکر می کنید داشت چه می کرد؟
[ترجمه ترگمان]خیال می کنی از کجا جیم شود؟ خیال می کنی او چه می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For cradle cap use in conjunction with Tippy Toes Calming Baby Oil.
[ترجمه گوگل]برای کلاه گهواره همراه با روغن کودک آرام بخش تیپی تیز استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]برای استفاده از کلاه گهواره در ارتباط با tippy Toes Calming Calming Oil
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] نوعی نا یکنواختی رنگی

پیشنهاد کاربران

بپرس