throughout

/θruːˈaʊt//θruːˈaʊt/

معنی: تماما، سراسر، سرتاسر، بکلی، از درون و بیرون
معانی دیگر: (در) سرتاسر، (در) سراسر، (در) همه ی، (در) تمام، سراسر، تماما، ازدرون وبیرون، بکلی، از همه جهت، درتمام مدت، سرتاسر

بررسی کلمه

حرف اضافه ( preposition )
• : تعریف: in, to, or during every part of.
مشابه: during, through

- Neighborhoods throughout the city were without electricity.
[ترجمه *] محله های سرتاسر شهر بدون برق بودند
|
[ترجمه ";] محله های سراسر شهر بدون برق بودند
|
[ترجمه گوگل] محله های شهر بدون برق بود
[ترجمه ترگمان] Neighborhoods در سراسر شهر بدون برق بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- Employees throughout the company were outraged over the management's decision.
[ترجمه گوگل] کارکنان سراسر شرکت از تصمیم مدیریت خشمگین بودند
[ترجمه ترگمان] کارمندان در سراسر این شرکت از تصمیم مدیریت عصبانی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The post office delivers mail throughout the country.
[ترجمه گوگل] اداره پست پست را در سراسر کشور ارسال می کند
[ترجمه ترگمان] این اداره پست در سراسر کشور پست می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The baby cried throughout the night.
[ترجمه محیا قره خانی نژاد] کودک در تمام طول شب گریه میکرد
|
[ترجمه گوگل] بچه در طول شب گریه می کرد
[ترجمه ترگمان] کودک در تمام شب گریه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
(1) تعریف: in, during, or including every part.
مشابه: completely, entirely, everywhere, fully, overall, solidly, totally, wholly

- solid throughout
[ترجمه گوگل] جامد در سراسر
[ترجمه ترگمان] جامد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: from the start to the finish; during the entire time.
مشابه: through

- They remained friends throughout.
[ترجمه گوگل] آنها در تمام طول مدت دوست ماندند
[ترجمه ترگمان] آن ها در تمام مدت با هم دوست بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. throughout all creation
در سرتاسر گیتی

2. throughout his life
در سرتاسر عمرش

3. throughout the country
سراسر کشور

4. throughout the crisis her mind remained serene and undisturbed
طی آن بحران فکر او آرام و ناآشفته بود.

5. throughout the funeral, she sat dry-eyed
در سرتاسر مراسم ختم بدون اینکه اشک بریزد نشسته بود.

6. throughout the meeting he was either chewing his pencil or fidgetting with his fingers
در طول جلسه،او یا مداد خود را می جوید و یا با انگشتان خود بازی می کرد.

7. throughout the meeting she remained mute
از ابتدا تا انتهای جلسه سخنی به لب نیاورد.

8. throughout the show, the audience's interest never lagged
علاقه ی تماشاچیان در سرتاسر نمایش اصلا کم نشد.

9. revolution raged throughout the country
در سرتاسر کشور انقلاب غوغا می کرد.

10. these bushes flower throughout summer
این بته ها در سرتاسر تابستان گل می دهند.

11. a governmental decision reverberating throughout the entire economy
یک تصمیم دولت که در کل اقتصاد کشور واکنش ایجاد کرده است

12. hard luck followed him throughout his life
بخت نامساعد همه ی عمر در تعقیب او بود.

13. he extended his power throughout the whole realm
او قدرت خود را در سرتاسر آن حوزه تعمیم داد.

14. the blood vessels distributed throughout the foot
رگ های خونی که در سرتاسر پا پراکنده اند

15. the spread of aids throughout africa
شیوع بیماری ایدز در سرتاسر آفریقا

16. the theme that echoes throughout the novel
موضوعی که در سرتاسر رمان تکرار شده

17. their faith sustained them throughout the dark years of the war
ایمان آنها در طول سال های تیره ی جنگ به آنها قوت قلب می داد.

18. they dispersed the news throughout the state
آنان خبر را در سرتاسر ایالت پخش کردند.

19. to propagate the koran throughout the world
قرآن را در سرتاسر جهان پخش کردن

20. this fan circulates the air throughout the apartment
این پنکه هوا را در تمام آپارتمان به جریان می اندازد.

21. this knowledge was soon transmitted throughout europe
به زودی این دانش در سراسر اروپا پخش شد.

22. in all of the workshops distributed throughout the city
در تمام کارگاه هایی که در شهر پخش بودند

23. the news of their secret wedding soon percolated throughout the city
بزودی خبر ازدواج مخفیانه آنها در تمام شهر پخش شد.

24. his escape with the mayor's daughter made him notorious throughout the region
فرار او با دختر شهردار او را در سرتاسر آن ناحیه انگشت نما کرد.

25. the dam will make the flow of zayandehrood uniform throughout the year
آن سد جریان آب زاینده رود را در تمام سال یکنواخت خواهد کرد.

26. The Nile Valley keeps a temperate climate throughout the year.
[ترجمه گوگل]دره نیل آب و هوای معتدلی را در طول سال حفظ می کند
[ترجمه ترگمان]دره نیل، آب و هوای معتدل را در طول سال حفظ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. It poured with rain throughout the night.
[ترجمه گوگل]در تمام شب باران بارید
[ترجمه ترگمان]در طول شب باران می بارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. There is growing unrest throughout the country.
[ترجمه گوگل]ناآرامی روزافزونی در سراسر کشور وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ناآرامی در سراسر کشور در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. 31 people have been injured in violent incidents throughout the day.
[ترجمه گوگل]31 نفر در حوادث خشونت آمیز در طول روز مجروح شده اند
[ترجمه ترگمان]در حوادث خشونت بار روز ۳۱ نفر مجروح شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. He showed remarkable endurance throughout his illness.
[ترجمه گوگل]او در طول بیماری استقامت قابل توجهی از خود نشان داد
[ترجمه ترگمان]او استقامت قابل توجهی در طول دوران بیماری خود نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تماما (قید)
well, altogether, all, quite, wholly, fully, throughout, in toto, stark, teetotally, hand-and-foot

سراسر (قید)
throughout, all over

سرتاسر (قید)
through, crosswise, crossways, throughout, all over, overall, entirely, totally, thru, cap-a-pie, completely

بکلی (قید)
sheer, exactly, quite, throughout, utterly

از درون و بیرون (قید)
throughout

تخصصی

[ریاضیات] سراسر، تماما، بکلی
[مهندسی گاز] تماما، بکلی، سرتاسر

انگلیسی به انگلیسی

• in every; during
in every part, at every point or moment
if something happens throughout an event or period of time, it happens during the whole of it.
if something happens or exists throughout a place, it happens or exists in all parts of it.

پیشنهاد کاربران

تمام
همه
همۀ دوران
همۀ بخش ها
همه جا
کامل
سرتاسر
🔍 فرق through و throughout
حرف اضافه through نشان دهنده حرکت به سمت تکمیل یا پایان چیزی است.
e. g. “The sale goes through the end of June”
"فروش تا پایان ژوئن ادامه دارد" به این معنی است که فروش تا پایان ژوئن ادامه خواهد داشت
...
[مشاهده متن کامل]

حرف اضافه throughout به معنای در طی یک موقعیت یا دوره زمانی است
e. g. "The sale goes throughout of the June"
"فروش در سراسر ژوئن ادامه دارد"
∆ توجه داشته باشید که این دو واژه در جمله معنا های متفاوتی می توانند داشته باشند .
مثلاً : از طریق ، در طول ، در امتداد ، تا ، سراسر ، سرتاسر و . . .

Never underestimate travertine, you can use it throughout the building
هرگز تراورتن رو دست کم نگیرید ، شما میتونید اون رو در تمام ساختمان استفاده کنید
همه جا سرتاسر
از این سر به آن سر ( یک سرزمین سفرکردن )
✅ ( در ) سرتاسر، ( در ) سراسر، ( در ) همه ی، ( در ) تمام
. e. g
Information and ideas are organized coherently. However, there is a lack of overall progression . ⭐throughout⭐ the response
You use some basic cohesive devices repetitively
در درازای_ در خلال
گاهیم بمعنی �از طریق�
He managed to retain his dignity throughout performance.
اون میخواست از طریق این کار شان خودشو حفظ کنه
قرارگرقته
دوران
در دوره
جایگزین
درتمام مدت
در طول
اگر برای یک کار باشه ( یک چیزی که زمان دار باشه مثلا نمایش یا جلسه ) معنی طول ( از ابتدا تا انتها ) میده مثلا
throughout the show
در طول نمایش
ولی اگر برای چیزی باشه مثلا کشور یا قطعه زمین یا جهان معنی سرتاسر میده مثلا
throughout the country
سرتاسر کشور
در طیِ
در طولِ
در مدتِ
در بازه ی
در طول
مثال : در طول سال throughout the year
سراسر
همه جا
مترادف:all over
throughout my life
در طول زندگیم
در طول ( مثلا در این عبارت throughout history ) به معنی در طول تاریخ است.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)

بپرس