technic

/ˈteknɪk//ˈteknɪk/

(جمع)مطالعه ی اصول و فنون یا هنرها، تروندشناسی، فن شناسی، رجوع شود به: technique، اصطلاحات وقواعد فنی، فنی، صناعت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (pl., but used with a sing. or pl. verb) the principles, methods, or study of an art or process.

(2) تعریف: variant of technique.
صفت ( adjective )
• : تعریف: technical.

جمله های نمونه

1. The belief that technics must replace politics makes technocrats sceptical about and even hostile towards politicians and political institutions.
[ترجمه گوگل]این باور که تکنیک باید جایگزین سیاست شود، تکنوکرات ها را نسبت به سیاستمداران و نهادهای سیاسی بدبین و حتی نسبت به آنها خصمانه می کند
[ترجمه ترگمان]این باور که technics باید جایگزین سیاست شود، باعث می شود که technocrats نسبت به سیاستمداران و نهاده ای سیاسی نسبت به سیاستمداران بدبین باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clarinet technic is very basic, and is the same for all styles of music.
[ترجمه گوگل]تکنیک کلارینت بسیار ابتدایی است و برای همه سبک های موسیقی یکسان است
[ترجمه ترگمان]Clarinet technic بسیار ساده است و برای همه سبک های موسیقی یک سان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The change of computer technic has caught many employees off guard.
[ترجمه گوگل]تغییر تکنیک کامپیوتر بسیاری از کارمندان را غافلگیر کرده است
[ترجمه ترگمان]تغییر of کامپیوتر بسیاری از کارکنان را خلع سلاح کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Stator and rotor adoptted heavy technic have higher insulation grade and can endure high temperature.
[ترجمه گوگل]استاتور و روتور تکنیک سنگین اتخاذ شده دارای درجه عایق بالاتری هستند و می توانند دمای بالا را تحمل کنند
[ترجمه ترگمان]Stator و rotor سنگین روتور درجه عایق بالاتری دارند و می توانند دمای بالا را تحمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper introduced the production process and technic advancing condition ofp - Hydroxybenzaldehyde, and made some suggestions on developing this product.
[ترجمه گوگل]این مقاله به معرفی فرآیند تولید و شرایط پیشرفت فنی آف-هیدروکسی بنزآلدئید پرداخته و پیشنهاداتی را برای توسعه این محصول ارائه کرده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند تولید و شرایط پیشروی technic - hydroxybenzaldehyde را معرفی کرد و پیشنهادهایی در مورد توسعه این محصول ارائه داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mechanical spraying technic and main points of Construction operation are mentioned briefly.
[ترجمه گوگل]تکنیک پاشش مکانیکی و نکات اصلی عملیات ساختمانی به اختصار ذکر می شود
[ترجمه ترگمان]اسپری مکانیکی technic و نکات اصلی عملیات ساخت وساز به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A technic for the life prolongation of special profile pinion cutter, its correlative model and practical examples are introduced and described in detail in this paper.
[ترجمه گوگل]تکنیکی برای افزایش طول عمر برش پینیون پروفیل ویژه، مدل همبستگی آن و نمونه های عملی در این مقاله به تفصیل معرفی و توضیح داده شده است
[ترجمه ترگمان]A برای طول عمر of special cutter، مدل correlative و مثال های عملی به طور مفصل در این مقاله معرفی و شرح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Detach the management and technic which we already done.
[ترجمه گوگل]مدیریت و تکنیکی را که قبلا انجام داده بودیم جدا کنید
[ترجمه ترگمان]Detach و technic که قبلا انجام دادیم را تایید کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new technic in an effort to save the limb by reimplantation of tumor-bearing bone segment devitalized by bolting was performed on 16 patients with malignant tumor of bone.
[ترجمه گوگل]یک تکنیک جدید در تلاش برای نجات اندام با کاشت مجدد بخش استخوان حامل تومور که با پیچ و مهره از بین رفته بود بر روی 16 بیمار مبتلا به تومور بدخیم استخوان انجام شد
[ترجمه ترگمان]یک technic جدید در تلاش برای نجات عضو توسط reimplantation از بخش استخوان دچار شده به تومور، با پیچ و bolting در ۱۶ بیمار مبتلا به تومور بدخیم استخوان انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Technic routes of producing higher alcohols is explained in systematic way and OXO process using ethylene as starting material is described with emphasis.
[ترجمه گوگل]مسیرهای فنی تولید الکل های بالاتر به صورت سیستماتیک توضیح داده شده و فرآیند OXO با استفاده از اتیلن به عنوان ماده اولیه با تاکید شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]مسیرهای technic تولید الکل های بالاتر در روش سیستماتیک توضیح داده می شود و فرآیند oxo با استفاده از اتیلن به عنوان ماده اولیه با تاکید توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Star pattern recognition is the key technic of satellite position confirmation from start sensor.
[ترجمه گوگل]تشخیص الگوی ستاره تکنیک کلیدی تأیید موقعیت ماهواره از سنسور شروع است
[ترجمه ترگمان]بازشناسی الگوی ستاره کلید اصلی تایید موقعیت ماهواره ای از حسگر شروع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. On basis of summing up literatures, biocatalytic desulfurization technic of fuel are summarized.
[ترجمه گوگل]بر اساس خلاصه مقالات، تکنیک گوگرد زدایی بیوکاتالیستی سوخت خلاصه می شود
[ترجمه ترگمان]براساس جمع بندی مقالات، biocatalytic desulfurization سولفورزدایی سوخت بصورت خلاصه بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With the improving technic and the emergence of more and more advance research production, fiber Bragg grating(FBG) had become one of the most successful optic passive device.
[ترجمه گوگل]با بهبود تکنیک و ظهور تحقیقات بیشتر و بیشتر، گریتینگ فیبر براگ (FBG) به یکی از موفق ترین دستگاه های غیرفعال نوری تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]با بهبود technic و ظهور تولید تحقیقات بیشتر و پیشرفته تر، شبکه براگ (FBG)به یکی از موفق ترین ابزار غیرفعال نوری تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] فن - شیوه - روش - تکنیک
[ریاضیات] فن، تکنیک، صناعت

انگلیسی به انگلیسی

• of technics; of technology; practical, useful

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : technique ( technic ) / technicality / technician / technics
✅️ صفت ( adjective ) : technical
✅️ قید ( adverb ) : technically
technic ( عمومی )
واژه مصوب: فن
تعریف: روش یا مهارتی در انجام دادن عملی
برابر نهاد واژه technic واژه فند و تَشنیک می باشد که واژه فند از زبان پارسی پهلوی به عربی راهیافته و واژه فن شده و واژه تَشنیک که آنهم واژه ای پهلوی است به زبانهای اروپایی راهیافته و تکنیک شده است. پس
...
[مشاهده متن کامل]
ممنون می شوم دوستان باخترزده ( چه شمالغربی چه جنوب شرقی ) در زبان پارسی به جای نمونه های بیگانه که خود برگرفته از پهلوی است، نمونه پهلوی آن را بکار ببرند.

ترفند

بپرس