tearing

/ˈterɪŋ//ˈteərɪŋ/

معنی: خارق
معانی دیگر: شدید، ستهم، شتابان، سخت، تند

جمله های نمونه

1. my eyes were tearing in the smoke-filled room
در اتاق پر دود چشمانم به اشک افتاده بود.

2. be in a tearing hurry (or rush)
بسیار عجله داشتن،از شدت عجله دست از پانشناختن

3. The soldiers were tearing across the bridge.
[ترجمه گوگل]سربازان در حال پاره کردن پل بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان از پل عبور می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A back tyre blew after half an hour tearing along a rocky road.
[ترجمه گوگل]لاستیک عقب پس از نیم ساعت منفجر شد و در جاده سنگلاخی پاره شد
[ترجمه ترگمان]بعد از نیم ساعت، لاستیک عقب، باد از جاده سنگی می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He noticed that fabric was tearing away from the plane's wing.
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که پارچه از بال هواپیما جدا می شود
[ترجمه ترگمان]او متوجه شد که پارچه از بال هواپیما کنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Scandal is tearing the government apart.
[ترجمه گوگل]رسوایی دولت را از هم می پاشد
[ترجمه ترگمان]رسوایی، داره حکومت رو از هم جدا میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Alice was in a tearing hurry as usual.
[ترجمه گوگل]آلیس طبق معمول عجله داشت
[ترجمه ترگمان]آلیس مثل همیشه عجله داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Factionalism was tearing the party and the country apart.
[ترجمه گوگل]جناح گرایی حزب و کشور را از هم می پاشید
[ترجمه ترگمان]factionalism داشت مهمانی و روستا را از هم جدا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her Mum gave her a rocket for tearing her new jeans.
[ترجمه گوگل]مادرش به خاطر پاره کردن شلوار جین جدیدش یک موشک به او داد
[ترجمه ترگمان]مادرش برای پاره کردن شلوار جینش یک راکت به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was a sickening sound of tearing metal.
[ترجمه گوگل]صدای دردناکی از پاره شدن فلز می آمد
[ترجمه ترگمان]صدای تهوع آوری به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The postwar vogue for tearing down buildings virtually destroyed the city's architecture.
[ترجمه گوگل]رواج پس از جنگ برای تخریب ساختمان ها عملاً معماری شهر را نابود کرد
[ترجمه ترگمان]دوران پس از جنگ برای پاره کردن ساختمان ها عملا معماری شهر را ویران کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tom, when are you going to stop tearing around and settle down?
[ترجمه گوگل]تام، کی میخوای دست از دریدن دور بری و ساکن بشی؟
[ترجمه ترگمان]تام، کی می خو ای اینجا رو ول کنی و بشینی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The children were screaming and tearing at each other's hair.
[ترجمه گوگل]بچه ها فریاد می زدند و موهای همدیگر را پاره می کردند
[ترجمه ترگمان]بچه ها جیغ می زدند و موهای یکدیگر را می کندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The children were tearing around in the park.
[ترجمه گوگل]بچه ها در پارک در حال اشک ریختن بودند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در پارک پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خارق (صفت)
rending, tearing, stepping out of line

تخصصی

[عمران و معماری] پاره کردن
[برق و الکترونیک] پارگی اشکال در تصویر تلویزیونی که در آن گروههای خطوط افقی به طور نامنظمی جا به جا می شوند و همزمانی افقی نا مناسبی را به وجود می آورند .
[پلیمر] پاره کردن

انگلیسی به انگلیسی

• producing tears, shedding teardrops from the eyes; extremely hasty, very hurried; fervid, characterized by extremely intense emotions
ripping, rending
if you are in a tearing hurry, you are trying to go somewhere or do something as quickly as possible.

پیشنهاد کاربران

دریدن، پاره کردن
Canine tooth helps in holding and tearing
دندان نیش به نگه داشتن و پاره کردن ( غذا ) کمک می کند
گریه کردن
شکافتن
پاره کردن

بپرس