syncretistic

جمله های نمونه

1. As his theology became more syncretistic and eclectic, a schism developed, and the more conservative faction remained under the leadership of Tagore.
[ترجمه گوگل]همانطور که الهیات او ترکیبی تر و التقاطی تر شد، یک انشعاب ایجاد شد و جناح محافظه کارتر تحت رهبری تاگور باقی ماند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که الاهیات او more و گلچین شده بود، یک انشعاب ایجاد شد و جناح محافظه کار بیشتری تحت رهبری of باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Syncretistic pressure can be seen today.
[ترجمه گوگل]فشار همزمان امروزی قابل مشاهده است
[ترجمه ترگمان]فشار خون امروز را می توان دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This precipitated a syncretistic controversy that was to last for many years.
[ترجمه گوگل]این امر باعث ایجاد یک جنجال همزمان شد که قرار بود سالها ادامه یابد
[ترجمه ترگمان]این یک مناقشه syncretistic را تسریع کرد که چندین سال طول کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This attempt is argued to be specific to the tradition of syncretistic cosmogony identified.
[ترجمه گوگل]استدلال می‌شود که این تلاش مختص سنت کیهان‌شناسی همزمان شناسایی شده است
[ترجمه ترگمان]استدلال می شود که این تلاش مختص به سنت of cosmogony است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Belief in the Brotherhood and the masters is an essential part of the syncretistic teachings of these several groups.
[ترجمه گوگل]اعتقاد به اخوان و ارباب جزء ضروری آموزه های ترکیبی این چندین گروه است
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به اخوان المسلمین و استادان یک بخش اساسی از آموزه های syncretistic این گروه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to syncretism; characterized by the union of two different things

پیشنهاد کاربران

بپرس