symphonious


معنی: هم نوا، هم اهنگ، موزون، هم اوا
معانی دیگر: (نادر) همنوا، همساز، متوافق

جمله های نمونه

1. We would like your action to be symphonious with ours.
[ترجمه گوگل]ما دوست داریم که اقدام شما با ما هماهنگ باشد
[ترجمه ترگمان]ما دوست داریم که your با ما در ارتباط باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. What does a symphonious society mean?
[ترجمه گوگل]جامعه سمفونی به چه معناست؟
[ترجمه ترگمان]منظورت از این society چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This company advocate business Wu is the film symphonious make and issue what resemble product.
[ترجمه گوگل]این شرکت حامی کسب و کار وو است که فیلم سمفونیک را می سازد و چیزی شبیه به محصول می کند
[ترجمه ترگمان]\"وو\" حامی تجارت \"وو\"، فیلم \"symphonious\" است و این فیلم شبیه به محصولی است که به آن شبیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What should improve next is user experience symphonious effect, it includes factor of crucial point: Delay when, attenuation, frequency is answered and echo is controlled.
[ترجمه گوگل]آنچه در مرحله بعد باید بهبود یابد، اثر سمفونی تجربه کاربر است، که شامل فاکتور مهمی است: تأخیر زمانی که، میرایی، فرکانس پاسخ داده می شود و اکو کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]چیزی که بعد از آن باید بهبود یابد تجربه کاربر است، که شامل یک نکته مهم است: تاخیر در زمان، تضعیف، فرکانس پاسخ داده می شود و پژواک کنترل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The one horn of the study, inclined condole of a TV is in housetop, it is below result put symphonious noise, they were brought for nervous at ordinary times job a few relaxed.
[ترجمه گوگل]یک شاخ مطالعه، تلوزیون متمایل به تلویزیون در پشت بام است، در زیر نتیجه قرار داده شده سر و صدا سمفونی، آنها را برای عصبی در مواقع عادی کار چند آرام آورده شده است
[ترجمه ترگمان]یکی از شاخ و برگ های این مطالعه، تمایل به استفاده از یک تلویزیون در housetop است، که در زیر ناشی از نویز symphonious است، که در زمان های معمول چند بار با آرامش آورده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Result put option is admittedly important, but having an important principle is result put symphonious box to want to be accomplished as far as possible " power matchs, impedance matchs " .
[ترجمه گوگل]گزینه Result put مسلماً مهم است، اما داشتن یک اصل مهم این است که جعبه سمفونی نتیجه قرار داده شود تا بخواهیم تا آنجا که ممکن است "تطابق قدرت، مطابقت امپدانس" انجام شود
[ترجمه ترگمان]نتیجه انتخاب گزینه مسلما مهم است، اما داشتن یک اصل مهم منجر به این می شود که جعبه symphonious تا جایی که ممکن است انجام شود \"matchs\"، matchs impedance \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Testimonial session enables the communication act an important role in creating a symphonious society.
[ترجمه گوگل]جلسه شهادت، عمل ارتباطی را قادر می سازد نقش مهمی در ایجاد یک جامعه همنواز داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نشست Testimonial این امکان را فراهم می آورد که ارتباط نقش مهمی در ایجاد جامعه symphonious ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Because new media can be created for everybody, release, share a character symphonious video wait for information and rise abruptly quickly.
[ترجمه گوگل]از آنجا که رسانه های جدید را می توان برای همه ایجاد کرد، انتشار، به اشتراک گذاشتن یک شخصیت ویدئویی سمفونیک منتظر اطلاعات و افزایش ناگهانی به سرعت
[ترجمه ترگمان]از آنجا که رسانه های جدید را می توان برای همه ایجاد کرد، انتشار، به اشتراک گذاری یک شخصیت در زمان انتظار برای اطلاعات و افزایش ناگهانی سریع
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The digital content service that Yamaxun provides now includes symphonious happy download waits film, teleplay a moment.
[ترجمه گوگل]سرویس محتوای دیجیتالی که Yamaxun ارائه می‌کند اکنون شامل دانلود هم‌زمان شاد فیلم منتظر می‌ماند، یک لحظه از راه دور پخش می‌شود
[ترجمه ترگمان]سرویس محتوای دیجیتال که Yamaxun فراهم می کند، اکنون شامل symphonious دانلود شاد، یک لحظه نشان دادن یک لحظه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

هم نوا (صفت)
concordant, homophonic, unisonant, unisonous, concerted, symphonic, symphonious

هم اهنگ (صفت)
concordant, homophonic, unisonant, unisonous, harmonic, symphonic, symphonious, consonant, coordinated

موزون (صفت)
tunable, elegant, harmonic, symphonious, lilting, well-proportioned, well-shaped

هم اوا (صفت)
symphonious, symphony orchestra

پیشنهاد کاربران

بپرس