symbolise

جمله های نمونه

1. What does this strange mark symbolise?
[ترجمه گوگل]این علامت عجیب نماد چیست؟
[ترجمه ترگمان]این علامت عجیب چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To symbolise their commitment to work together in the future, they will read together an extract from the Swanwick Declaration.
[ترجمه گوگل]برای نماد تعهد خود به همکاری در آینده، آنها با هم گزیده ای از بیانیه سوانویک را خواهند خواند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای سمبل تعهد خود برای کار با یکدیگر در آینده، یک عصاره از اعلامیه Swanwick را خواهند خواند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the Middle Ages, men wore them to symbolise their courage and virility.
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی، مردان آنها را به عنوان نماد شجاعت و مردانگی می پوشیدند
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، مردان به خود شهامت و مردانگی خود را نشان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Folds of fat and pendulous breasts symbolise the bounty of the inundation.
[ترجمه گوگل]چین‌های سینه‌های چاق و آویزان نمادی از نعمت طغیان است
[ترجمه ترگمان]توده های چربی و آویخته و آویخته بر سینه او، آب رودخانه را پر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tattooing of the body was traditionally used to symbolise ones family lineage and today this art form is again becoming popular.
[ترجمه گوگل]خالکوبی بدن به طور سنتی به عنوان نماد تبار خانوادگی افراد مورد استفاده قرار می گرفت و امروزه این شکل هنری دوباره محبوب شده است
[ترجمه ترگمان]Tattooing از بدن به طور سنتی برای سمبل دودمان خانوادگی مورد استفاده قرار می گیرد و امروز این شکل هنر دوباره محبوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The four rings of the Audi badge symbolise the brands Audi, DKW, Horch and Wanderer, which were combined under the umbrella of Auto Union in 1932 and eventuate into Audi AG in 198
[ترجمه گوگل]چهار حلقه نشان آئودی نماد برندهای Audi، DKW، Horch و Wanderer است که در سال 1932 زیر چتر Auto Union ترکیب شدند و در سال 198 به Audi AG تبدیل شدند
[ترجمه ترگمان]چهار حلقه از نشان Audi، the، DKW، Horch و سرگردان بود که زیر چتر اتحادیه اتومبیل در سال ۱۹۳۲ و eventuate به Audi AG در ۱۹۸ ترکیب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The completion of the M25 now seems to symbolise the high-water mark of Thatcherism.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد تکمیل M25 اکنون نمادی از نشانه های پر آب تاچریسم است
[ترجمه ترگمان]اکنون به نظر می رسد که تکمیل of نماد سطح بالای آب of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Whatever the holy sites of Bethlehem symbolise, it is not a world free of pain.
[ترجمه گوگل]اماکن مقدس بیت لحم هر چه را که نمادی باشند، دنیایی خالی از درد نیست
[ترجمه ترگمان]هر چه مکان های مقدس بیت لحم به آن شکل باشد، دنیایی عاری از درد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In buddhism they symbolise wisdom.
[ترجمه گوگل]در بودیسم آنها نماد خرد هستند
[ترجمه ترگمان]به خاطر بودا، آن ها حکمت الهی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Decoding the paintings is not difficult once you know what the component parts symbolise.
[ترجمه گوگل]رمزگشایی نقاشی ها زمانی که بدانید نمادهای اجزای سازنده چیست کار دشواری نیست
[ترجمه ترگمان]رمزگشایی نقاشی ها زمانی دشوار نیست که بدانید قطعات سازنده چه چیزی را به نمایش می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Dionysius was usually depicted with the flanks of a goat or bull to symbolise his fertility aspect.
[ترجمه گوگل]دیونیسیوس معمولاً با پهلوهای بز یا گاو نر به تصویر کشیده می شد تا جنبه باروری او را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]Dionysius معمولا با پهلوهای یک بز یا گاو به تصویر کشیده می شود تا نشانه باروری او باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. One way this is done is to project the internal situation into current real situations when they symbolise the internal situation.
[ترجمه گوگل]یکی از راه‌هایی که این کار انجام می‌شود این است که موقعیت داخلی را در موقعیت‌های واقعی فعلی که نمادی از وضعیت داخلی هستند، نشان دهیم
[ترجمه ترگمان]یک راه که این کار انجام می شود این است که وضعیت داخلی را به موقعیت های واقعی فعلی تبدیل کنید وقتی که آن ها وضعیت داخلی را بیان می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was an instant hit, and later came to symbolise Trenet's joie de vivre.
[ترجمه گوگل]این یک موفقیت فوری بود و بعداً نماد شادی ترنت شد
[ترجمه ترگمان]این یک ضربه سریع بود و بعدا به \"شادی زندگی Trenet\" رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Indeed, the outcome of the battle of the battle flag only serves to symbolise ambivalence and irreconcilability in the South.
[ترجمه گوگل]در واقع، نتیجه نبرد پرچم نبرد فقط نماد دوگانگی و آشتی ناپذیری در جنوب است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، نتیجه نبرد با پرچم جنگ تنها نماد ambivalence و irreconcilability در جنوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• represent, signify, stand for, mean, personify (also symbolize)

پیشنهاد کاربران

در مفهوم "حاکی بودن از . . " نیز معنی می دهد.
if something symbolizes a quality, feeling etc, it represents it
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : symbolise
✅️ اسم ( noun ) : symbol / symbolism / symbolist / symbolization
✅️ صفت ( adjective ) : symbolic / symbolist
✅️ قید ( adverb ) : symbolically
الگو کردن
نشانه گذاری کردن
نشانه
مظهر
سمبل

بپرس