swirl

/ˈswɜːrl//swɜːl/

معنی: چرخش، حرکت چرخشی، چرخ خوری، باعث چرخش شدن، گشتن، گردیدن
معانی دیگر: چرخیدن، (گرداب وار) گشتن، چرخان بودن، (مثلا یخ را در آب یا آب را در لیوان) هم زدن، دور گرداندن، چرخاندن، هرچیز چرخنده، گیج بودن، گیج خوردن، حرکت دورانی یا گردابی، دورزنی، گردش، چر  خوری، باعکچرخش شدن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: swirls, swirling, swirled
(1) تعریف: to move along or around with a whirling or spiral motion.
مترادف: eddy
مشابه: churn, circle, circulate, course, flow, gurgle, moil, spin, whirl, wind

- The river swirled around the rocks.
[ترجمه گوگل] رودخانه دور صخره ها می چرخید
[ترجمه ترگمان] رودخانه دور سنگ ها می چرخید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to be or feel dizzy.
مترادف: reel, turn, whirl
مشابه: revolve, spin, sway

- My head is swirling!
[ترجمه گوگل] سرم می چرخد!
[ترجمه ترگمان] ! سرم داره پیچ میخوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to impart a spiral or twisting motion to; cause to whirl.
مترادف: revolve, spin, twirl, twist, whirl
مشابه: agitate, circle, rotate, turn, wind
اسم ( noun )
مشتقات: swirlingly (adv.)
(1) تعریف: a whirling or spiral motion.
مترادف: spin, twirl, twist, whirl, whorl
مشابه: curl, revolution, roll, rotation, spiral, turn

(2) تعریف: a curving shape or line; whorl.
مترادف: curl, spiral, whorl
مشابه: bend, coil, curve, roll, twirl

- Her hair fell in swirls.
[ترجمه گوگل] موهایش به صورت چرخشی ریخته شد
[ترجمه ترگمان] موهایش مواج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a swirl of cigarette smoke
دود چرخان سیگار

2. Swirl a little oil around the frying pan.
[ترجمه گوگل]دور تابه را کمی روغن بچرخانید
[ترجمه ترگمان]کمی روغن اطراف ماهی تابه بریزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rumours of a takeover began to swirl around the stock markets.
[ترجمه گوگل]زمزمه های خرید در بازارهای سهام شروع به چرخش کرد
[ترجمه ترگمان]شایعات مربوط به این تصاحب شروع به چرخیدن دور بازار سهام کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The truck went by in a swirl of dust.
[ترجمه گوگل]کامیون در گردابی از گرد و غبار عبور کرد
[ترجمه ترگمان]کامیون از گرد و خاک گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He breathes out a swirl of cigarette smoke.
[ترجمه گوگل]چرخشی از دود سیگار را بیرون می دهد
[ترجمه ترگمان]دود سیگارش را بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The dancers left the stage in a swirl of skirts.
[ترجمه En.Ahkami] رقاصان صحنه را با چرخش دامن ترک کردند.
|
[ترجمه گوگل]رقصنده ها صحنه را با دامن های چرخشی ترک کردند
[ترجمه ترگمان]رقاصان صحنه را با چرخش دامن از صحنه بیرون کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Dancers spun in a swirl of skirts.
[ترجمه گوگل]رقصندگان در چرخشی از دامن می چرخیدند
[ترجمه ترگمان] هوا معلق بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Please help me to swirl the car;I cant't start it.
[ترجمه گوگل]لطفا به من کمک کنید تا ماشین را بچرخانم، نمی توانم آن را روشن کنم
[ترجمه ترگمان]لطفا به من کمک کن تا ماشین را دور کنم؛ نمی توانم آن را شروع کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She danced with a swirl of her skirt.
[ترجمه گوگل]با چرخاندن دامنش رقصید
[ترجمه ترگمان]با چرخش دامنش می رقصید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Swirl this mixture over the custard.
[ترجمه گوگل]این مخلوط را روی کاسترد بچرخانید
[ترجمه ترگمان]این مخلوط را روی نون تست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To follow Bavarian creams and chocolate chestnut swirl.
[ترجمه گوگل]به دنبال کرم باواریا و چرخش شاه بلوط شکلاتی
[ترجمه ترگمان] برای دنبال کرم Bavarian و swirl شکلاتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She turned on the tap and watched water swirl into the drain.
[ترجمه En.Ahkami] او شیر آب را باز کرد و چرخیدن آب به داخل آبراه را تماشا کرد.
|
[ترجمه گوگل]شیر آب را باز کرد و آب را تماشا کرد که به داخل فاضلاب می چرخید
[ترجمه ترگمان]او برگشت و آب را تماشا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Frankie knew every gilded swirl and cherub, every plaster rose, every painted bulb in each of the hanging light-fittings.
[ترجمه گوگل]فرانکی هر چرخش و کروبی طلاکاری شده، هر گل رز گچی، هر لامپ رنگ شده در هر یک از یراق آلات آویزان را می دانست
[ترجمه ترگمان]فرانکی هر چرخش طلایی و فرشتگان را می شناخت، هر تکه گچ هر یک از هر لامپ را در هر یک از قسمت های چراغ دار آویخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Barbara Walters found time the week before her swirl of Inaugural engagements as the date of Sen.
[ترجمه گوگل]باربارا والترز یک هفته قبل از چرخش نامزدی خود در مراسم تحلیف، زمانی را به عنوان تاریخ سن سن پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]باربارا Walters هفته پیش از دور شدن از engagements Inaugural به عنوان تاریخ سناتور تعیین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Snowflakes swirl around in front of my window, and slowly, imperceptibly, they mat down the leaves and the grass.
[ترجمه گوگل]دانه‌های برف جلوی پنجره‌ام می‌چرخند و به‌آرامی، به‌طور نامحسوسی روی برگ‌ها و علف‌ها می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]Snowflakes در برابر پنجره من می چرخند و آهسته، به طور نامحسوس، برگ ها و علف ها را به زمین می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرخش (اسم)
trepan, turn, twirl, revolution, whirl, wrest, wheel, roll, tumble, evolution, rotation, wrench, spin, swirl, gyration, troll, volte-face

حرکت چرخشی (اسم)
swirl

چرخ خوری (اسم)
swirl

باعث چرخش شدن (فعل)
swirl

گشتن (فعل)
go, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll

گردیدن (فعل)
revolve, roam, swirl

تخصصی

[علوم دامی] موی روی بدن یک حیوان که در جهت خلاف خواب بقیه موی بدن رشد کند .
[عمران و معماری] گرداب متحرک - چرخش - حرکت همراه با چرخش - پیچش - چکش سویسی
[آب و خاک] چرخش، چرخابه

انگلیسی به انگلیسی

• whirling movement; curving shape, whorl, spiral
move with a spinning or whirling motion; be dizzy; cause to spin or whirl
if something swirls or if you swirl it, it moves round and round quickly. verb here but can also be used as a count noun. e.g. ...the slow swirl of the stream.

پیشنهاد کاربران

تفاوت Rotate و Swirl و Whirl و Twirl:
یک جسم جامد اگر بچرخد دارای Rotate است. یک سیال اگر Swirl کند یعنی می چرخد. یک جامد اگر به صورت دایره ای حرکت کند Whirl به حساب می آید. درباره Twirl من با چیزی ارتباط برقرار می کنم که شکلش را تغییر می دهد، مانند لباسی که وقتی شخصی در حالی که لباس می پوشد می چرخد. یا چتر رنگین کمانی ای که وقتی میچرخد رنگ هایش در هم ادغام میشوند.
...
[مشاهده متن کامل]

گردش پیدا کردن، پیچیدن
and wind through darkened treetops swirl
دهان به دهان شدن
قرقره کردنِ مشروب تو دهن قبل از قورت دادنش
گردباد
دگرگونی
swirl of community
دگرگونی اجتماع
ابر و باد هم گاهی اوقات شاید درست باشه
مثل swirl pattern
طرح ابر و بادی
چرخیدن . چرخاندن . چرخش
کلاپیسه شدن ( در مورد چشم )
کردش، جرخش، کیج شدن

بپرس