swing shift


(عامیانه) ساعات کار میان 4 بعد از ظهر و نیمه شب، (ساعات کار) نه شبانه و نه روزانه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: swing shifter (n.)
• : تعریف: (informal) the work shift between the day and the night shifts, usu. beginning in the middle of the afternoon and ending at midnight, or the group of workers on this shift.

جمله های نمونه

1. I was working the swing shift when Albert White said he knew a guy that was going to start a newspaper business.
[ترجمه گوگل]من در شیفت نوسان کار می کردم که آلبرت وایت گفت که مردی را می شناسد که قرار است یک تجارت روزنامه راه اندازی کند
[ترجمه ترگمان]من در حال کار در شیفت چرخشی بودم که آلبرت وایت گفت او فردی را می شناسد که می خواهد یک کسب وکار روزنامه را راه اندازی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. When the swing shift comes on duty the clock says four-thirty, just like it should.
[ترجمه گوگل]هنگامی که شیفت نوسان در حال انجام وظیفه است، ساعت می گوید چهار و نیم، درست همانطور که باید
[ترجمه ترگمان]وقتی نوبت به نوسان می رسد، ساعت چهار و سی دقیقه می گوید، درست مثل این که باید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The loading will go on in full swing shift.
[ترجمه گوگل]بارگیری در نوسان کامل ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بارگیری به طور کامل در نوسان کامل انجام خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What times does the swing shift begin and end?
[ترجمه گوگل]شیفت نوسان در چه زمانی شروع و پایان می یابد؟
[ترجمه ترگمان]تغییر در نوسان شروع و پایان می یابد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hate getting up early, so I prefer the swing shift.
[ترجمه گوگل]من از زود بیدار شدن متنفرم، بنابراین شیفت چرخشی را ترجیح می دهم
[ترجمه ترگمان]من از اینکه صبح زود بیدار بشم متنفرم واسه همین ترجیح میدم حرکت چرخشی رو ترجیح بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Shifts vary, but might include a couple of day shifts, followed by a swing shift and a night shift.
[ترجمه گوگل]شیفت ها متفاوت است، اما ممکن است شامل چند شیفت روز و به دنبال آن یک شیفت نوسانی و یک شیفت شب باشد
[ترجمه ترگمان]دگرگونی های تغییر می کند، اما ممکن است شامل دو شیفت روز باشد، و پس از آن تغییر در نوسان و شیفت شب رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. B. Ok, then, she must be off already. It's now swing shift.
[ترجمه گوگل]ب خوب، پس او باید قبلاً خاموش باشد در حال حاضر نوسان شیفت است
[ترجمه ترگمان]بسیار خوب، پس باید برود حالا نوبت چرخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
1. شیفت عصر ( از اوایل عصر تا نیمه شب ) .
2. همکار چند قطبی ( خلق و خوش توی شیفت های کاری عوض میشه ) .
مثال:
I worked the swing shift at a 24 - hour restaurant for a while, and it really messed up my body clock
...
[مشاهده متن کامل]

My brother works the swing shift, so I never get to see him
Yo Zach, what polarity will swingshift be after break

شیفت کاری شبانه

بپرس