sweltering


(گرما) شدید، سوزان، کلافه کننده، داغ، تفتان

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: swelteringly (adv.)
(1) تعریف: overly hot or humid; sultry.
متضاد: freezing, frigid
مشابه: sultry, torrid

- a sweltering day
[ترجمه گوگل] یک روز طوفانی
[ترجمه ترگمان] یک روز گرم و گرم،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: suffering from excess heat or humidity.
متضاد: freezing

جمله های نمونه

1. the sweltering heat of a summer afternoon
گرمای سوزان یک بعد از ظهر تابستان

2. the cool air of the mountains yielded to sweltering heat as they desended
همین که به پایین حرکت کردند هوای خنک کوهسار تبدیل به گرمای طاقت فرسا شد.

3. The soldiers were sweltering in their uniforms.
[ترجمه Rez] سربازان در یونیفورم های خود کلافه شده بودند .
|
[ترجمه گوگل]سربازان در لباس های خود غرق در هوا بودند
[ترجمه ترگمان]سربازان با یونیفورم های خود به هم ریخته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the summer, it's sweltering in the smaller classrooms.
[ترجمه گوگل]در تابستان، در کلاس‌های کوچک‌تر هوا گرم است
[ترجمه ترگمان]در تابستان، در کلاسه ای کوچک تر داغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We were sweltering at the beach.
[ترجمه حنانه] توی ساحل از گرما بی حال شده بودیم
|
[ترجمه گوگل]در ساحل غرق می‌شدیم
[ترجمه ترگمان] توی ساحل تشنه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were sweltering in our winter clothes.
[ترجمه گوگل]با لباس های زمستانی غرق شده بودیم
[ترجمه ترگمان]در لباس های زمستانی ما به هم ریخته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Everyone headed for the beach on that sweltering summer afternoon.
[ترجمه گوگل]همه در آن بعد از ظهر گرم تابستان به سمت ساحل حرکت کردند
[ترجمه ترگمان]همه به سمت ساحل در آن بعدازظهر گرم تابستان می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the sweltering afternoon steam bath it felt refreshing.
[ترجمه گوگل]در حمام بخار غرق در بعدازظهر احساس طراوت می کرد
[ترجمه ترگمان]در حمام بخار بعد از ظهر گرما احساس طراوت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The hut was sweltering with smoke and steam and everybody scratched as vermin crept and bit under their clothes.
[ترجمه گوگل]کلبه از دود و بخار غرق شده بود و همه خراشیده شده بودند به عنوان حیوانات موذی خزید و زیر لباس خود گاز گرفت
[ترجمه ترگمان]کلبه پر از دود و دود بود و هر کسی مثل حشرات موذی، زیر جامه آن ها می خزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Despite sweltering in the luxury of a fire blazing full on, she received a series of credits on her budget account.
[ترجمه گوگل]علیرغم غرق شدن در تجمل آتش سوزی، او یک سری اعتبار در حساب بودجه خود دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]علی رغم گرمای سوزان آتش بخاری، او یک سلسله اعتبارات در حساب بودجه خود دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As sultry as a sweltering day in August.
[ترجمه گوگل]مثل یک روز طوفانی در ماه اوت
[ترجمه ترگمان]مثل روز گرم ماه اوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Monica was sweltering despite the fan revolving on her desk.
[ترجمه گوگل]مونیکا با وجود اینکه پنکه روی میزش می‌چرخید، غمگین بود
[ترجمه ترگمان]با اینکه پنکه روی میزش می چرخید، عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On a sweltering, humid summer day, no one in Philly sweats.
[ترجمه گوگل]در یک روز گرم و مرطوب تابستانی، هیچ کس در فیلی عرق نمی کند
[ترجمه ترگمان]در یک روز گرم و گرم تابستان هیچ کس تو فیلادلفیا کار نمیکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The soldiers marched on in the sweltering heat.
[ترجمه گوگل]سربازان در گرمای شدید به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]سربازان همچنان در گرمای خفقان آور حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After that sweltering afternoon in May, we went through a period of epic heat, the hottest summer in living memory.
[ترجمه گوگل]پس از آن بعد از ظهر طوفان ماه مه، دوره گرمای حماسی را پشت سر گذاشتیم، گرم ترین تابستان در خاطرات زنده
[ترجمه ترگمان]بعد از آن بعد از ظهر داغ ماه مه، ما در یک دوره از گرمای حماسی، گرم ترین تابستان در حافظه زنده، رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• if the weather is sweltering, it is very hot.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : swelter
✅️ اسم ( noun ) : swelter
✅️ صفت ( adjective ) : sweltering
✅️ قید ( adverb ) : swelteringly
گرمای طاقت فرسا، گرمای خیلی شدید
Oppressivey, extremely and uncomfortably hot

بپرس