sweetheart

/ˈswiːtˌhɑːrt//ˈswiːthɑːt/

معنی: یار، دلارام، معشوقه، عزیز، دلبر، نوعی نان شیرینی بشکل قلب، مامانی، دلدار
معانی دیگر: (خطاب محبت آمیز یا عاشقانه) عزیزم، جانم، جانان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: one of a pair of lovers, as regarded by the other.
مترادف: darling, flame, lover
مشابه: beau, boyfriend, girl, girlfriend, paramour, partner, spouse, suitor, sweetie

(2) تعریف: a person who is loved.
مترادف: beloved, darling, dear, truelove
مشابه: baby, beau, honey, inamorata, love, lover, pet, sweet

(3) تعریف: (informal) a friendly or sweet person.
مترادف: dear, sweetie
مشابه: angel, treasure

جمله های نمونه

1. my old sweetheart has bewitched me
دلبر دیرین من برده دل و دین من

2. You were my high school sweetheart, And still are.
[ترجمه آناهید] تو محبوب دوران دبیرستان من بودی و هنوزم هستی
|
[ترجمه ممد تیچر] تو معشوقه دوران دبیرستانم بودی و هنوز هم هستی
|
[ترجمه سحر] تو در دوران دبیرستان من بودی و هستی
|
[ترجمه زهرا] تو مالک قلب من در دوران دبیرستان من بودی و هستی
|
[ترجمه Kord.m@ni] تو عشق دوران دبیرستانم بودی ، و هنوز هم هستی
|
[ترجمه گوگل]تو یار دبیرستانی من بودی و هنوز هم هستی
[ترجمه ترگمان]، تو دوران دبیرستان من بودی و هنوز هم هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Members of the council had arranged a sweetheart deal with CTS.
[ترجمه گوگل]اعضای شورا قراردادی را با CTS ترتیب داده بودند
[ترجمه ترگمان]اعضای شورا با CTS یک معامله بزرگ ترتیب داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She eventually married her childhood sweetheart.
[ترجمه گوگل]او سرانجام با معشوق دوران کودکی خود ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان] اون بالاخره با عشق دوران کودکی ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Happy birthday to my sweetheart who is always so charming and good-looking.
[ترجمه Goli] تولد عزیز دلم که همیشه جذاب و خوش قیافه است مبارک باشه
|
[ترجمه گوگل]تولدت مبارک عزیزم که همیشه اینقدر جذاب و خوش قیافه است
[ترجمه ترگمان]تولدت مبارک، عزیزم، که همیشه جذاب و خوش قیافه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She eloped with her childhood sweetheart.
[ترجمه گوگل]او با معشوق دوران کودکی اش فرار کرد
[ترجمه ترگمان]اون با عشق دوران بچگیش فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To you,sweetheart,with all my love. There's someone who loves you far more than you know with a love that keeps growing as days come and go. Have a very happy birthday!
[ترجمه گوگل]برای تو عزیزم با تمام عشقم کسی هست که شما را خیلی بیشتر از آنچه می دانید دوست دارد با عشقی که با آمدن و رفتن روزها بیشتر می شود تولدت خیلی مبارک باشه
[ترجمه ترگمان] به سلامتی تو، عزیزم، با تمام عشقم کسی هست که تو رو خیلی بیشتر از اونی که می دونی دوست داره، با عشقی که روزها رشد می کنه و میره ! تولدت مبارک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I struck the Sweetheart through,and changed it into Dear.
[ترجمه گوگل]من به Sweetheart ضربه زدم و آن را به Dear تغییر دادم
[ترجمه ترگمان]، من به the ضربه زدم و اون رو تبدیل به \"عزیزم\" کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm dying to see my sweetheart.
[ترجمه Goli] برای دیدن عزیز دلم بی تابم
|
[ترجمه گوگل]دارم میمیرم از دیدن عزیزم
[ترجمه ترگمان]دارم می میرم برای دیدن sweetheart
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Happy birthday, sweetheart.
[ترجمه Fati] تولدت مبارک، عشقم
|
[ترجمه گوگل]تولدت مبارک عزیزم
[ترجمه ترگمان]تولدت مبارک عزیزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I married Shurla, my childhood sweetheart, in Liverpool.
[ترجمه Kord.m@ni] من در لیورپول با عشق دوران کودکی ام ، شورلا ازدواج کردم
|
[ترجمه گوگل]من با شورلا، معشوق دوران کودکی ام، در لیورپول ازدواج کردم
[ترجمه ترگمان]من با Shurla ازدواج کردم، عشق دوران کودکی من، در لیورپول
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Do you want a drink, sweetheart?
[ترجمه گوگل]نوشیدنی میخوای عزیزم؟
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی میل دارید، عزیزم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. "Oh, you're a sweetheart, " she said, when I placed the breakfast tray on her lap.
[ترجمه گوگل]وقتی سینی صبحانه را روی پاهایش گذاشتم گفت: "اوه، تو یک دلبر هستی "
[ترجمه ترگمان]در حالی که سینی صبحانه را روی زانوهایش می گذاشتم، گفت: اوه، تو a
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 1937 he married his college sweetheart.
[ترجمه گوگل]در سال 1937 با معشوقه دانشگاهی خود ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۳۷ او با معشوقه his ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

یار (اسم)
adjoint, partner, fellow, bloke, adjunct, sweetheart, friend, helper, alter ego, adjutant, gill, bosom friend, paramour, pal, buddy, billy, chummy, close friend, helpmate, turtledove, yokefellow, pard, playmate, succourer

دلارام (اسم)
sweetheart, gill, belle

معشوقه (اسم)
sweetheart, love, lover, paramour, bonne amie, mistress, concubine, girl, fancy woman, leman, hetaera, inamorata, ladylove, lovemate

عزیز (اسم)
sweetheart, honey, dear, turtledove

دلبر (اسم)
sweetheart, gill, mistress, girlfriend, soulmate, leman

نوعی نان شیرینی بشکل قلب (اسم)
sweetheart, gill

مامانی (اسم)
sweetheart, sweetie

دلدار (صفت)
sweetheart

انگلیسی به انگلیسی

• lover, beloved person; darling
you call someone sweetheart if you are very fond of them.
your sweetheart is your boyfriend or girlfriend.

پیشنهاد کاربران

( عامیانه )
1. عزیزم، قند عسلم ( برای کودکان یا شریک عشقی )
2. فردی مهربان، سخاوتمند و صمیمی.
مثال:
How was school today, sweetheart
A: "Tom came over and did a bunch of chores for me while I was laid out in bed with the flu.
...
[مشاهده متن کامل]

" B: "Yeah, he's a real sweetheart like that"
مترادف:
Sweetie
Sweetie pie

ببینید sweetheart زیاد برای زوج استفاده نمیشه یعنی مصلا مرد به زنش بگه اینجوری کم استفاده میشه
و بیشتر پدر و مادر به بچها sweetheart میگن
کلمه های عزیزم
Hun عزیزم عسلم مخفف
Honey عسلم
Sweetie عزیزم یکی خیلی شیرینه
Braling برای بزرگ سال ها بیشتر
Cutie با مزه
جگر طلا
Sweet = شیرین، خوش، عزیز، نوشین
Heart = قلب، دل، جان
Sweetheart = شیرینْ دل، خوش قلب، عزیزدل، عزیزجان، نوشینْ دل، خوشْ دل
نزدیک ترین شخص به قلبم
خوش قلب،
ولی موقع خطاب کردن کسی به معنی عشق دلبر و. . .
a person with whom someone is having a romantic relationship
OXFORD
عزیز دلم شیرین عسل
مترادف بیبی و سوییتی و دیر هست.
برای ابراز احساسات هست
عزیزدلم
عسلم
جانم
عزیزم
: )
جون دلم
پیشنهاد میکنم فاصله بین sweet و heart رو حذف کنید و دوباره سرچ کنید تا به معنای واقعی برسید
من این اصطلاحو تو آهنگ و چند تا فیلم شنیدم که حس میکنم معنیش قلب و دل پاک یا عشق پاک باشه!
دلبر ، عشقم ، صاحب شیرین ناب قلبم . دلبر ناب قلبم .
عزیزم ، مترادف ( dear, honey, baby, darling )
دلبر
عزیزم ، مترادف ( dear , honey , baby )
خوش قلب
دلبرجان❤️ attract ، attractive, lover , leman , iuv
I was very interested in this music
فوق العاده این موزیک باب میل علاقه ام بود ( Elsen pro mashup )
دلارام، یار، بی همتا
تو دل برو
معشوقه
عزیز دلم , عزیزم , قند عسلم ، جانا
( معادل کامل نمیشه براش پیدا کرد در واقع یک جور خطاب محبت آمیز یا عاشقانه است )
عزیز دل
دوست داشتنی
کوچولو زیبای من
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس