sweated


خوی ریخته، عرق کرده، خیس عرق

جمله های نمونه

1. he sweated out one novel after another
او با جان کندن رمان های پی در پی نوشت.

2. his doctors sweated him and then gave him a cold shower
دکترهایش او را به عرق ریزی انداختند و سپس به او دوش آب سرد دادند.

3. the police sweated him with all kinds of threats
پلیس با انواع تهدیدات او را مجبور به حرف زدن کرد.

4. We sweated blood to get the work finished on time.
[ترجمه گوگل]عرق ریختیم تا کار به موقع تمام شود
[ترجمه ترگمان]عرق می ریخت تا کار به موقع تمام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His spade Q was sweated down.
[ترجمه گوگل]بیل کیو او عرق کرده بود
[ترجمه ترگمان]صدای بیل او عرق کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I sweated out the conversation with him for 2 hours.
[ترجمه گوگل]من 2 ساعت با او صحبت کردم
[ترجمه ترگمان]دو ساعت با او صحبت کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They sweated and saved for ten years to buy a house.
[ترجمه گوگل]برای خرید خانه ده سال عرق ریختند و پس انداز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای خرید یک خانه به مدت ده سال عرق می ریختند و پس انداز می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I sweated blood to get that report finished.
[ترجمه گوگل]من عرق ریختم تا آن گزارش تمام شود
[ترجمه ترگمان]من از خون عرق کرده بودم تا اون گزارش رو به آخر برسونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I sweated off ten pounds in a week by playing squash every day.
[ترجمه گوگل]من در یک هفته با بازی اسکواش هر روز 10 پوند عرق کردم
[ترجمه ترگمان]من هر روز ده پوند عرق می ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He'd sweated over the plans for six months.
[ترجمه گوگل]او شش ماه از برنامه ها عرق کرده بود
[ترجمه ترگمان]شش ماه تمام روی نقشه کار کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I sweated blood for a while thinking I'd broken the TV.
[ترجمه گوگل]مدتی عرق ریختم و فکر می کردم تلویزیون را خراب کرده ام
[ترجمه ترگمان]برای مدتی از خون عرق کردم و فکر کردم که تلویزیون را شکستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I sweated blood to get everything ready in time.
[ترجمه گوگل]عرق خون کردم تا همه چیز به موقع آماده شود
[ترجمه ترگمان]خون عرق کرده بودم تا همه چیز را به موقع آماده کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I sweated all night on the desk.
[ترجمه گوگل]تمام شب روی میز عرق ریختم
[ترجمه ترگمان]تمام شب عرق ریختم روی میز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A week's work sweated 6 pounds off him.
[ترجمه افشین گلچین] یک هفته کار 6 پوند وزن از او کم کرد
|
[ترجمه گوگل]کار یک هفته ای 6 پوند از او عرق کرد
[ترجمه ترگمان]کار یک هفته ای ۶ پوند برای او عرق ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I really sweated over my last essay.
[ترجمه گوگل]من واقعاً از آخرین مقاله ام عرق کردم
[ترجمه ترگمان] توی مقاله آخر خیلی عرق کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• overworked and underpaid; having poor working conditions; made by underpaid workers

پیشنهاد کاربران

I sweated for my goal
من برای هدفم عرق ریختم.
کنایه از زحمت کشیدن برای کاری
طاقت فرسا
مثلاً در مورد کار: sweated labour به معنی کار طاقت فرسا ( کار عرق ریز )

بپرس