surging

جمله های نمونه

1. Seagulls hover over the surging waves.
[ترجمه گوگل]مرغان دریایی بر فراز امواج مواج شناورند
[ترجمه ترگمان]مرغ های دریایی روی امواج خروشان شناور هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The blazing magma was surging by us.
[ترجمه گوگل]ماگمای شعله ور توسط ما موج می زد
[ترجمه ترگمان]The آتشین به طرف ما سرازیر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Surging imports will add to the demand for hard currency.
[ترجمه گوگل]افزایش واردات باعث افزایش تقاضا برای ارز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]واردات surging به تقاضا برای ارز قوی می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She could feel anger surging inside her.
[ترجمه گوگل]می‌توانست احساس کند خشم درونش موج می‌زند
[ترجمه ترگمان]می توانست خشم درون او را احساس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A ship is knifing through the surging waves.
[ترجمه گوگل]کشتی در حال چاقو زدن از میان امواج مواج است
[ترجمه ترگمان]یک کشتی از میان امواج خروشان عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The little boat was reeling on the surging sea.
[ترجمه گوگل]قایق کوچک روی دریای مواج می پیچید
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک روی دریای خروشان گیر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The needs of personal computers were surging in the first half of the year.
[ترجمه گوگل]نیازهای کامپیوترهای شخصی در نیمه اول سال افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]نیازهای رایانه های شخصی در نیمه اول سال جاری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She felt a wave of resentment surging inside her.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که موجی از کینه در درونش موج می زند
[ترجمه ترگمان]موجی از رنجش در درونش موج می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With production capacity lagging behind the surging demand for nutrients from farmers around the world that trend is set to continue.
[ترجمه گوگل]با عقب ماندن ظرفیت تولید از تقاضای فزاینده برای مواد مغذی کشاورزان در سراسر جهان، این روند همچنان ادامه خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]با رشد ظرفیت تولید در پشت افزایش تقاضا برای مواد مغذی از کشاورزان در سراسر دنیا که این روند همچنان ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company cited surging credit card fees and securities trading revenue.
[ترجمه گوگل]این شرکت به افزایش کارمزد کارت اعتباری و درآمد معاملات اوراق بهادار اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]این شرکت هزینه های کارت اعتباری و درآمد معاملات اوراق بهادار را ذکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was the year of spinoffs, surging financial markets and surfing the Net.
[ترجمه گوگل]سال اسپین‌آف‌ها، جهش بازارهای مالی و گشت و گذار در اینترنت بود
[ترجمه ترگمان]سال the، بازارهای مالی جاری و گشت و گذار در اینترنت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But relaxing credit could send inflation surging again.
[ترجمه گوگل]اما کاهش اعتبار می تواند تورم را دوباره افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]اما احیای اعتبار می تواند تورم را دوباره بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the waves surging across the raft had ripped the lids off three of the four tubs.
[ترجمه گوگل]اما امواجی که روی کلک موج می زد، درپوش های سه تا از چهار وان را کنده بود
[ترجمه ترگمان]اما امواج خروشان روی کلک، پلک هایم را از روی سه وان جدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He felt anger surging through his veins and arteries.
[ترجمه گوگل]احساس می کرد خشم در رگ ها و رگ هایش موج می زند
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که خشم در رگ هایش جریان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] ایجاد موج
[کامپیوتر] تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژ با جریان در یک مدار .
[زمین شناسی] ایجاد موج
[پلیمر] موج دار شدن

انگلیسی به انگلیسی

• billowy, wavy, rippling, swirling

پیشنهاد کاربران

۱. خروشان ۲. {قیمت و غیره} مهار گسیخته. رو به افزایش ۳. اتشین. زبانه کش.
مثال:
By the surging sea.
با دریای خروشان و آتشین
�وَ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ�
به معنی:
موج زدن، خروشان
احسان کفاشان
به معنی:
موج زدن، خروشان
افزایش
surging waves
امواج خروشان
در مهندسیِ برق به power surge یا surging ا �فزایشِ ناگهانیِ ولتاژ� گفته می شه. مثلاً یکهو برق ۲۲۰ ولت می شه ۱۰۰۰ ولت و کلی از دستگاه هایی که محافظِ برق ندارن آسیب می بینه.
surging ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: خیزش 2
تعریف: فرایندی که در آن قاعدۀ موج به سرعت از شیب شویه بالا می آید و ستیغ آن ناپدید می شود
نقل از هزاره
خروشان
جوشان
پرجوش
پرخروش
فزاینده
آتشین، زبانه کش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس