• : تعریف: providing support or assistance. • مشابه: auxiliary
جمله های نمونه
1. the other delegates made some supportive noises
سایر نمایندگان به پشتیبانی (از او) قیل و قال کردند.
2. All the hospital staff were wonderfully supportive.
[ترجمه A.A] همه کارکنان بیمارستان فوق العاده کمک میکردند
|
[ترجمه گوگل]همه پرسنل بیمارستان به طرز شگفت انگیزی حمایت کردند [ترجمه ترگمان]تمام کارکنان بیمارستان فوق العاده حامی و پشتیبان بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We are totally supportive of this idea.
[ترجمه armin] ما کاملا از این ایده پشتیبانی می کنیم
|
[ترجمه مرتضی] ما کاملا حامی این ایده هستیم
|
[ترجمه گوگل]ما کاملاً از این ایده حمایت می کنیم [ترجمه ترگمان]ما کاملا از این ایده حمایت می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She had a strong and supportive sister who urged her on.
[ترجمه گوگل]او یک خواهر قوی و حامی داشت که او را تشویق می کرد [ترجمه ترگمان]او خواهری قوی و حامی داشت که به او اصرار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Good friends are like bras;snug,supportive and always close to the heart!
[ترجمه گوگل]دوستان خوب مثل سوتین هستند؛ محکم، حامی و همیشه به قلب نزدیکند! [ترجمه ترگمان]# ۴ دوستان خوب مانند bras؛ گرم، حامی و همیشه نزدیک به قلب! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The silent majority of supportive parents and teachers should make their views known.
[ترجمه گوگل]اکثریت خاموش والدین و معلمان حامی باید نظرات خود را اعلام کنند [ترجمه ترگمان]اکثریت خاموش والدین حامی و معلمان باید دیدگاه های خود را مشخص کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. They were always supportive of each other.
[ترجمه گوگل]آنها همیشه حامی یکدیگر بودند [ترجمه ترگمان]آن ها همیشه پشتیبان یکدیگر بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. They were all extremely supportive to me.
[ترجمه گوگل]همه آنها به شدت از من حمایت کردند [ترجمه ترگمان] اونا همه از من حمایت میکردن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. No supportive words could ever compensate for the pain of being separated from her children for 10 years.
[ترجمه گوگل]هیچ کلمه حمایتی نمی تواند درد 10 سال جدایی از فرزندانش را جبران کند [ترجمه ترگمان]هیچ عبارت حمایتی نمی توانست درد جدایی از بچه هایش را به مدت ۱۰ سال جبران کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was strongly supportive of my career.
[ترجمه گوگل]او به شدت از حرفه من حمایت می کرد [ترجمه ترگمان]او به شدت از شغل من حمایت می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She was very supportive during my father's illness.
[ترجمه گوگل]در دوران بیماری پدرم خیلی حمایت می کرد [ترجمه ترگمان]او در دوران بیماری پدرم بسیار حامی و حامی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The centre aims to provide a supportive learning environment.
[ترجمه گوگل]هدف این مرکز ایجاد یک محیط آموزشی حمایتی است [ترجمه ترگمان]هدف این مرکز ارائه یک محیط آموزشی حمایتی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. I am flattered that they should be so supportive.
[ترجمه گوگل]من خوشحالم که آنها باید اینقدر حمایت کنند [ترجمه ترگمان]من خیلی خوشحالم که اونا باید خیلی ازت حمایت کنن [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Children with supportive parents often do better at school than those without.
[ترجمه گوگل]بچههایی که والدین حمایتکننده دارند، اغلب در مدرسه بهتر از بچههایی که بدون والدین هستند، عمل میکنند [ترجمه ترگمان]کودکانی که والدین حامی دارند اغلب در مدرسه نسبت به آن هایی که بدون آن ها زندگی می کنند، بهتر عمل می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. She has been very supportive during my illness.
[ترجمه گوگل]او در طول بیماری من بسیار حمایت کرده است [ترجمه ترگمان]او در دوران بیماری من بسیار حامی و پشتیبان بوده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مجهز کننده (صفت)
supportive
انگلیسی به انگلیسی
• providing support or assistance if you are supportive, you are kind and helpful to someone at a difficult time. if you are supportive of someone or of their aims, you agree with them and try to help them.
پیشنهاد کاربران
پشتیبانا ( Poshtibānā ) �پشتیبادن� ( support ) و �ا� ( ive )
helpful and sympathetic
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند: ✅ فعل ( verb ) : support ✅️ اسم ( noun ) : support / supporter ✅️ صفت ( adjective ) : supportive / supporting ✅️ قید ( adverb ) : supportively
مفید. Supportive replies پاسخ های مفید
حمایتی
حمایتگر حامی پشتیبان
حمایت کننده، حامی
حمایتگر موید It is supportive of this view = این موید این دیدگاه است