supination


معنی: تاق باز خوابی، برپشت خوابی
معانی دیگر: قرار دادن کف دست رو به بالا

جمله های نمونه

1. In both supination and pronation injuries, if the talus rotates, it rotates laterally.
[ترجمه گوگل]در هر دو آسیب سوپیناسیون و پرونیشن، اگر تالوس بچرخد، به سمت جانبی می چرخد
[ترجمه ترگمان]در هر دو ناحیه supination و pronation، اگر the می چرخد، به طور افقی می چرخد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Extensor spasticities of lower-limb was induced by later supination to siting(54%), supination to sitting(49%), resistance flexion of unaffected knee(44%).
[ترجمه گوگل]اسپاستیسیته‌های اکستانسوری اندام تحتانی با سوپیناسیون بعدی به نشستن (54%)، خوابیدن به نشستن (49%)، خم شدن مقاومتی زانوی سالم (44%) ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]Extensor spasticities از عضو پایین تر تحت تاثیر قرار گرفت تا نشست (۵۴ %)، supination به نشستن (۴۹ درصد)، مقاومت در برابر flexion زانو (۴۴ درصد)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What is forearm pronation and supination ?
[ترجمه گوگل]پرونیشن و سوپینیشن ساعد چیست؟
[ترجمه ترگمان]forearm pronation و supination چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. With the forearm in pronation, neutral and supination sequently, every fixed point became farther and farther from the deep branch of radial nerve.
[ترجمه گوگل]با ساعد در پروناسیون، خنثی و سوپییناسیون متوالی، هر نقطه ثابت از شاخه عمیق عصب شعاعی دورتر و دورتر می شد
[ترجمه ترگمان]با the در pronation، خنثی و supination، هر نقطه ثابت دورتر و دورتر از قسمت عمیق عصب شعاعی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The dysfunction of supination of forearm following injury of brachial plexus or poliomyelitis always affects the function of hand.
[ترجمه گوگل]اختلال در خوابیدن ساعد به دنبال آسیب شبکه بازویی یا فلج اطفال همیشه بر عملکرد دست تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]اختلال عملکرد forearm ناشی از جراحت شبکه کوروئید یا ویروس فلج اطفال همیشه بر عملکرد دست تاثیر می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Pronation and supination were not restricted in pre- and postoperative range of motion.
[ترجمه گوگل]پروناسیون و خوابیدن در دامنه حرکتی قبل و بعد از عمل محدودیتی نداشت
[ترجمه ترگمان]Pronation و supination در محدوده pre و postoperative محدود نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: While the forearm in complete supination, the radius shifts to the dorsal and distal side, and the capitulum ulnae is at the volar side of the notch ulnae.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: در حالی که ساعد در حالت خوابیدن کامل است، شعاع به سمت پشتی و دیستال منتقل می‌شود و کاپیتولوم اولنا در سمت ولار ناچ اولنا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: درحالیکه در حالی که ساعد در supination کامل است، شعاع به سمت بخش فوقانی و دور منتقل می شود و the ulnae در سمت volar of قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Also known as under-pronation, supination is when a runner's feet do not roll sufficiently inward after making contact with the ground.
[ترجمه گوگل]همچنین به عنوان زیر پروناسیون شناخته می شود، سوپینیشن زمانی است که پای دونده پس از تماس با زمین به اندازه کافی به سمت داخل غلت نمی خورد
[ترجمه ترگمان]هم چنین به عنوان زیر - شناخته می شود، supination زمانی است که پاهای دونده بعد از تماس با زمین به اندازه کافی به سمت داخل حرکت نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. During pronation and supination, the radial head and joint line can easily be identified.
[ترجمه گوگل]در حین پروناسیون و سوپیناسیون، سر رادیال و خط مفصل به راحتی قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]در طول pronation و supination، سر شعاعی و خط اتصال به راحتی قابل شناسایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The function of pronation and supination of the forearm was improved.
[ترجمه گوگل]عملکرد پروناسیون و خوابیدن ساعد بهبود یافته است
[ترجمه ترگمان]عملکرد of و supination ساعد بهبود یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion:Ulnar or radial flexor muscle of wrist transfer to reconstruct supination function of forearm all can achieve good function recovery.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: عضله فلکسور اولنار یا رادیال مچ دست برای بازسازی عملکرد سوپینیشن ساعد همگی می‌توانند به بازیابی عملکرد خوبی دست یابند
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: انقباض یا ماهیچه flexor شعاعی انتقال مچ برای بازسازی عملکرد supination ساعد همه می تواند به بازیابی عملکرد خوب دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective: To probe the dynamic muscle to be reconstructed supination function of forearm, and to inspect its clinical results.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی عضله پویا برای بازسازی عملکرد سوپیناسیون ساعد و بررسی نتایج بالینی آن
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی این ماهیچه پویا برای بازسازی عملکرد supination و بررسی نتایج بالینی آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abduces and bends elbow and makes the forearm to supination position for hanging skin traction.
[ترجمه گوگل]آرنج را می رباید و خم می کند و ساعد را به حالت سوپیناسیون برای کشش آویزان پوست می رساند
[ترجمه ترگمان]آرنج خم می شود و آرنج را خم می کند و ساعد را به سمت راست خم کردن کشش پوست تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To study middle-and-long-term results of the conservative management of the supination -eversion fractures of ankle.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه نتایج میان‌مدت و بلندمدت مدیریت محافظه‌کارانه شکستگی‌های سوپیناسیون-اورژن مچ پا
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه نتایج دراز مدت مدیریت محافظه کارانه شکستگی قوزک پا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تاق باز خوابی (اسم)
supination

بر پشت خوابی (اسم)
supination

انگلیسی به انگلیسی

• act of rotating the hand or foot so that the palm or sole faces upward; supine position

پیشنهاد کاربران

supination تاقبازچرخی ( اسم ) : عمل چرخاندن دست به طوری که کف دست به سمت بالا باشد. ≠ pronation.
تاقبازسازی
چرخش ( تمایل ) به بیرون
چرخاندن به سمت بالا
چرخش خارجی

بپرس