supernumerary

/ˌsuːpəˈnjuːmərəri//ˌsuːpəˈnjuːmərəri/

معنی: اضافی، زیاده، بیش از اندازه عادی، فوق عددی
معانی دیگر: زائد، زیادی، بیش از نیاز، فرانیاز، اضافه بر مصرف، آدم یا چیز اضافه بر نیاز، آدم زیادی، چیز بی مصرف

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: more than is usual or needed; excessive or superfluous.
اسم ( noun )
حالات: supernumeraries
(1) تعریف: a person or thing beyond the usual or necessary number.

(2) تعریف: a staff member who works when needed.

جمله های نمونه

1. Also she's supernumerary to the raid on the Xerxian attack ship.
[ترجمه گوگل]همچنین او در حمله به کشتی تهاجمی Xerxian فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او هم برای حمله به the حمله کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The medical condition is called "polymastia" or "supernumerary breasts" and works just like the superfluous nipple bit.
[ترجمه گوگل]این وضعیت پزشکی «پلی ماستی» یا «سینه‌های بیش از حد» نامیده می‌شود و درست مانند نوک پستان اضافی عمل می‌کند
[ترجمه ترگمان]شرایط پزشکی \"polymastia\" یا \"سینه های اضافی\" نامیده می شود و درست مانند نوک پستان بزرگ عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Results: 62 ambushed supernumerary teeth were all extracted successfully under intravenous anesthesia.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: 62 دندان اضافی کمین شده همگی با بیهوشی داخل وریدی با موفقیت کشیده شدند
[ترجمه ترگمان]نتایج: ۶۲ که در اثر بی هوشی داخل وریدی، ۶۲ دندان گرفتیم همگی با موفقیت استخراج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Here, we report the identification of the SUPERNUMERARY BRACT (SNB) gene controlling the transition from spikelet meristem to floral meristem and the floral organ development.
[ترجمه گوگل]در اینجا، ما شناسایی ژن SUPERNUMERARY BRACT (SNB) را گزارش می‌کنیم که انتقال از مریستم سنبلچه به مریستم گل و رشد اندام گل را کنترل می‌کند
[ترجمه ترگمان]در اینجا، شناسایی ژن supernumerary BRACT (SNB)که گذار از spikelet meristem به گل meristem و توسعه ارگان گل را کنترل می کند را گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Among them, supernumerary teeth and root dilacerations are two common local factors.
[ترجمه گوگل]در این میان، دندان های اضافی و گشادی ریشه دو عامل رایج موضعی هستند
[ترجمه ترگمان]در بین آن ها دندان گرفتیم و dilacerations ریشه دو عامل مشترک محلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Methods Slices from 32 supernumerary teeth were observed under light microscope and compared with normal teeth.
[ترجمه گوگل]MethodsSlices از 32 دندان اضافی در زیر میکروسکوپ نوری مشاهده شد و با دندان های طبیعی مقایسه شد
[ترجمه ترگمان]روش هایی که از ۳۲ دندان گرفتیم در زیر میکروسکوپ نوری مشاهده شد و با دندان های معمولی مقایسه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Roots are different in the width of supernumerary cambium and phelloderm and the cell.
[ترجمه گوگل]ریشه ها از نظر عرض کامبیوم اضافی و فلودرم و سلول متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]ریشه ها با عرض تهاتر گرفته و phelloderm و سلول تفاوت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No more than a dozen cases of supernumerary nostril are reported in the literature. They have an accessory alae nasi or have double nose.
[ترجمه گوگل]بیش از 12 مورد از سوراخ بینی اضافی در ادبیات گزارش نشده است آنها اکسسوری آله ناسی یا دو بینی دارند
[ترجمه ترگمان]در این مقاله بیش از دوازده مورد از سوراخ بینی اضافی گزارش نشده است آن ها یک کیسه لوازم جانبی (alae)دارند و یا بینی دوگانه ای دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The supernumerary milkers of the lush green season had been dismissed.
[ترجمه گوگل]شیردوش های فوق العاده فصل سرسبز برکنار شده بودند
[ترجمه ترگمان]The اضافی در فصل سبز به پایان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Removing supernumerary weight, additive weighing, alarm to trouble, counting function is it's primary functions.
[ترجمه گوگل]حذف وزن اضافی، توزین افزودنی، زنگ خطر، عملکرد شمارش از توابع اولیه است
[ترجمه ترگمان]حذف وزن اضافی، وزن اضافی، هشدار به دردسر، تابع شمردن یک تابع اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The writing was on the wall early in the tour when Ian Salisbury was promoted from supernumerary net bowler to fully-fledged tourist.
[ترجمه گوگل]این نوشته در اوایل تور روی دیوار بود، زمانی که ایان سالزبری از توریستی فوق‌العاده به توریست تمام عیار ارتقا یافت
[ترجمه ترگمان]این نوشته بر روی دیوار در اوایل سفر بود، زمانی که ایان سالیسبری از یک کلاه توری خالص به یک توریست کاملا بالغ ارتقا یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clinical and histopathologic findings were consistent with the diagnosis of supernumerary breast tissue, also known as pseudomamma.
[ترجمه گوگل]یافته‌های بالینی و هیستوپاتولوژیک با تشخیص بافت اضافی پستان، که به نام کاذب نیز شناخته می‌شود، مطابقت داشت
[ترجمه ترگمان]یافته های بالینی و histopathologic با تشخیص بافت سینه اضافی، که به نام pseudomamma نیز شناخته می شود، سازگار بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results In the slices examined more interglobular dentin and less calcified globules were observed in the supernumerary than in the normal teeth. The pulp structures were basically the same.
[ترجمه گوگل]ResultsIn برش های مورد بررسی بیشتر عاج بین گلبولی و گلبول های کلسیفیه کمتری در دندان های اضافی نسبت به دندان های طبیعی مشاهده شد ساختار پالپ اساساً یکسان بود
[ترجمه ترگمان]نتایج در برش های examined more و globules کم تر از calcified در the مشاهده شد تا در دندان های معمولی ساختارهای pulp اساسا مشابه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Primarily, in the sample session, the results indicate that supernumerary exists in the research activities and the expenditures are less than the decorous level.
[ترجمه گوگل]در ابتدا در جلسه نمونه، نتایج حاکی از آن است که در فعالیت‌های پژوهشی موارد اضافی وجود دارد و هزینه‌ها کمتر از سطح تزئینی است
[ترجمه ترگمان]در وهله اول، در جلسه نمونه، نتایج نشان می دهد که گرفتن تاییدیه در فعالیت های پژوهشی وجود دارد و هزینه ها کم تر از سطح محجوب می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اضافی (صفت)
extra, additional, further, supplementary, supernumerary, plus, intercalary

زیاده (صفت)
supernumerary

بیش از اندازه عادی (صفت)
supernumerary

فوق عددی (صفت)
supernumerary

تخصصی

[دندانپزشکی] اضافی، زیادی،

انگلیسی به انگلیسی

• extra person or thing; extra worker, one who is not a regular staff member but acts as an assistant or substitute when needed; extra, actor who has no spoken lines
extra, additional, being more than the usual amount; superfluous, being more than what is needed or required

پیشنهاد کاربران

بپرس