superlative

/sʊˈpɝːlətɪv//suːˈpɜːlətɪv/

معنی: صفت عالی، عالی، افضل، مبالغه امیز، بیشترین، بالاترین، درجه عالی، خیلی عظیم
معانی دیگر: عالیترین، برترین، فرازین، فوق العاده، زیاده، بیش از حد، فزون برنیاز، مبالغه آمیز، (دستور زبان) صفت عالی (مانند: strongest یا most beautiful)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of the finest kind or highest quality.
مترادف: A one, best, finest, first-class, first-rate, sublime, superb
متضاد: mediocre, poor
مشابه: ace, capital, classic, consummate, excellent, exceptional, exquisite, incomparable, inimitable, magnificent, nonpareil, outstanding, peerless, premium, prime, smashing, standout, sterling, super, superior, supreme, surpassing, tiptop, top, towering, virtuoso

- The restaurant is noted for its superlative cuisine.
[ترجمه Sa] این رستوران به دلیل غذاهای فوق العاده اش مشهور است.
|
[ترجمه purple💜] این رستوران به خاطر غذاهای برتر خود معروف است ( ذکر شده ) .
|
[ترجمه گوگل] این رستوران به خاطر غذاهای عالی خود مشهور است
[ترجمه ترگمان] رستوران به خاطر غذاهای عالی آن معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in grammar, denoting the form of adjectives and adverbs that indicates the highest or most extreme degree of comparison. (Cf. comparative, positive.)

- "Newest" and "most readily" are the superlative forms of "new" and "readily".
[ترجمه گوگل] «جدیدترین» و «آماده‌ترین» اشکال فوق‌العاده «جدید» و «به‌آسانی» هستند
[ترجمه ترگمان] \"newest\" و \"most\" اشکال عالی \"جدید\" و \"سهولت\" هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: exaggerated or overdone, esp. in language.
مترادف: bombastic, exaggerated, overblown, overdone, overstated
مشابه: excessive, fustian, grandiloquent, grandiose, high-sounding, inflated, magniloquent, pompous, pretentious, tumid, turgid

- He seemed somewhat superlative in his compliments.
[ترجمه گوگل] او در تعارفاتش تا حدودی عالی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] به نظر می رسید که از آن تعریف و تمجید زیاد خوشش آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: superlatively (adv.), superlativeness (n.)
(1) تعریف: in grammar, the superlative degree, or a word or form in this degree.

(2) تعریف: one that is of the highest quality or degree.
مترادف: best

جمله های نمونه

1. a superlative wine
شراب عالی

2. a man of superlative talent
مردی با استعدادهای عالی

3. comparative degree and superlative degree
صفت تفضیلی و صفت عالی

4. We went to a superlative restaurant.
[ترجمه گوگل]رفتیم یه رستوران عالی
[ترجمه ترگمان]به یه رستوران عالی رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. " Richest " is the superlative of " rich " .
[ترجمه Mary] عالی ترین برنج دنیا است
|
[ترجمه Zey] Richest صفت عالی rich است
|
[ترجمه گوگل]"ثروتمندترین" برتری "ثروتمند" است
[ترجمه ترگمان]\"Richest\"، \"ثروتمند\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Some superlative wines are made in this region.
[ترجمه گوگل]برخی از شراب های عالی در این منطقه ساخته می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع شراب عالی در این منطقه ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Regent hotel has a superlative view of Hong Kong island.
[ترجمه گوگل]هتل ریجنت منظره ای عالی از جزیره هنگ کنگ دارد
[ترجمه ترگمان]هتل نایب السلطنه نمای عالی از جزیره هنگ کنگ دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This wine is quite superlative.
[ترجمه گوگل]این شراب کاملاً عالی است
[ترجمه ترگمان]این شراب خیلی عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At first glance, Wilson should have been a superlative practitioner of Cabinet government.
[ترجمه گوگل]در نگاه اول، ویلسون باید تمرین‌کننده عالی دولت کابینه باشد
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول، ویلسون باید یک پزشک عالی از دولت کابینه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And would his sisters envy her superlative looks?
[ترجمه گوگل]و آیا خواهرانش به ظاهر عالی او حسادت می کنند؟
[ترجمه ترگمان]و خواهرهایش به چه شکلی از او رشک می برند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The playing is superlative, but the real triumph is the warm and expansive atmosphere which pervades the album.
[ترجمه گوگل]نوازندگی فوق العاده است، اما پیروزی واقعی فضای گرم و گسترده ای است که آلبوم را فرا گرفته است
[ترجمه ترگمان]بازی عالی است، اما پیروزی واقعی فضای گرم و پهناوری است که در آلبوم نفوذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. L'Esquire prides itself on its superlative standards of service and relaxed atmosphere.
[ترجمه گوگل]L'Esquire به استانداردهای عالی خدمات و فضای آرام خود افتخار می کند
[ترجمه ترگمان]افتخار شما به استانداردهای عالی سرویس و فضای راحت خود افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Prepare the comparative and superlative degree of adj. and adv.
[ترجمه گوگل]درجه مقایسه ای و فوق العاده adj را آماده کنید و adv
[ترجمه ترگمان]یک درجه عالی و عالی of را آماده کنید و adv
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Superlative point - elastic pin - punched Latex.
[ترجمه گوگل]نقطه فوق العاده - پین الاستیک - لاتکس پانچ شده
[ترجمه ترگمان]همون pin point که با elastic بسته شده بو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Do you know how to make a superlative from these adjectives?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید چگونه می توان از این صفت ها یک افزاینده ساخت؟
[ترجمه ترگمان]میدونی چجوری باید از این صفات عالی استفاده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صفت عالی (اسم)
superlative

عالی (صفت)
superior, super, great, fine, top, high-toned, high, grand, brave, gallant, beautiful, splendid, exquisite, excellent, superb, capital, immense, spiffy, imperial, magnificent, nobby, supreme, outstanding, superlative, swank, elevated, lofty, famous, copacetic, top-hole, remarkable, topping, high-grade, sublime, exalted, first-rate, unrivaled, palmary, ripping, wally, whizbang, whizzbang

افضل (صفت)
transcendent, better, supreme, superlative, pre-eminent

مبالغه امیز (صفت)
superlative, exaggerative, hyperbolic, exaggeratory, hyperbolical

بیشترین (صفت)
most, maximum, superlative, utmost, uttermost

بالاترین (صفت)
upmost, maximum, superlative, topmost, uppermost

درجه عالی (صفت)
superlative

خیلی عظیم (صفت)
superlative

انگلیسی به انگلیسی

• word denoting the highest degree of a quality (grammar); something of superior value
of the highest degree, supreme; denoting the highest degree of a quality (grammar)
in grammar, a superlative is the form of an adjective which indicates that the person or object being described has more of a particular quality or character than anyone or anything else. superlatives often end in `-est'.
if someone describes a performance or achievement as superlative, they mean that it is absolutely excellent.

پیشنهاد کاربران

صفت تفضیل یا برتر
🔴somewhat formal : of very high quality
◀️superlative [=excellent] work
◀️a superlative performance
در انگلیسی super lative Adjctiv
یعنی صفت بالا تر
Comprative یعنی بهتر و superlative یعنی عالی
یک گرامر ساده و آسان کافیه گیج نشیم
چیزی که ما یاد گرفتیم میشه
The adjective est
تو انگلیسی یعنی وقتی که میخوای چیزی رو به بهترین شکل بگی.
مثلا. . .
بهترین میشهsupelative ولی بهتر میشه comparative
صفت عالی یا برترین
که فرمولشم اینه :
The Adjectiv est
یا
The most/least Adjectiv
صفت عالی یا برترین
صفت عالی ، خوش آواز ، افضل برتر

بپرس