sunday

/ˈsənˌdi//ˈsʌndi/

معنی: تعطیل، یکشنبه، یکشنبه را گذراندن
معانی دیگر: وابسته به یکشنبه، یکشنبه (روز تعطیل در کشورهای مسیحی و برخی دیگر)، مربوط به یکشنبه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the first day of the week, occurring between the Saturday of the previous week and Monday.

(2) تعریف: the Sabbath day, as observed by most Christians.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: relating to or characteristic of Sunday.

- the Sunday peacefulness of the town
[ترجمه مجتبی طباطبایی] روز خورشید
|
[ترجمه گوگل] آرامش یکشنبه شهر
[ترجمه ترگمان] آرامش روزه ای یکشنبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: happening or used primarily on Sunday.

- a Sunday drive in the country
[ترجمه گوگل] یک رانندگی یکشنبه در کشور
[ترجمه ترگمان] یک راهپیمایی روز یکشنبه در کشور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- my Sunday clothes
[ترجمه گوگل] لباس یکشنبه من
[ترجمه ترگمان] لباس یکشنبه من،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. today is sunday
امروز یکشنبه است.

2. Come for cocktail and buffet next Sunday.
[ترجمه گوگل]یکشنبه آینده برای کوکتل و بوفه بیایید
[ترجمه ترگمان] برای مشروب و بوفه یکشنبه دیگه بیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We are hoping for good weather on Sunday.
[ترجمه گوگل]امیدواریم یکشنبه هوای خوبی داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که روز یکشنبه هوای خوبی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My birthday is on a Sunday this year.
[ترجمه گوگل]تولد من یک یکشنبه امسال است
[ترجمه ترگمان]امسال روز جشن تولد من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. When else shall we meet again, if Sunday is not convenient for you?
[ترجمه گوگل]اگر یکشنبه برای شما مناسب نیست، چه زمانی دوباره ملاقات خواهیم کرد؟
[ترجمه ترگمان]چه وقت دیگر همدیگر را ببینیم، اگر یکشنبه برای شما مناسب نباشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It took me a whole Sunday to whitewash the wall.
[ترجمه گوگل]یک یکشنبه تمام طول کشید تا دیوار را سفید کنم
[ترجمه ترگمان]یه روز تمام طول کشید تا دیوار رو پاک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I shall be disengaged on Sunday afternoon.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر یکشنبه جدا خواهم شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر یکشنبه بی کار خواهم ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I wanted to put the meeting over until Sunday so as not to interfere with my work.
[ترجمه گوگل]می خواستم جلسه را تا یکشنبه موکول کنم تا در کارم اختلالی ایجاد نشود
[ترجمه ترگمان]می خواستم این جلسه را تا یکشنبه برگزار کنم تا نتوانم کارم را با کارم دخالت بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It being a Sunday, the old men had the day off.
[ترجمه گوگل]روز یکشنبه بود، پیرمردها روز تعطیل داشتند
[ترجمه ترگمان]روز یکشنبه بود، پیرمرد آن روز مرخصی گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sunday is a holiday in Christian countries.
[ترجمه گوگل]یکشنبه در کشورهای مسیحی تعطیل است
[ترجمه ترگمان]یکشنبه، تعطیلات در کشورهای مسیحی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We work every day except Sunday.
[ترجمه گوگل]ما هر روز به جز یکشنبه کار می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هر روز به غیر از یکشنبه ها کار می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We went for the hills last Sunday.
[ترجمه گوگل]یکشنبه گذشته به سمت تپه ها رفتیم
[ترجمه ترگمان]یکشنبه گذشته به طرف تپه ها رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I didn't see you in church on Sunday.
[ترجمه گوگل]من شما را یکشنبه در کلیسا ندیدم
[ترجمه ترگمان]یکشنبه تو کلیسا ندیدمت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We're going to a match on Sunday.
[ترجمه گوگل]یکشنبه میریم یه مسابقه
[ترجمه ترگمان]یکشنبه با هم مسابقه خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تعطیل (اسم)
suspension, standstill, day-off, holiday, vacation, shutdown, sunday

یکشنبه (اسم)
sunday, sabbath, lord's day

یکشنبه را گذراندن (فعل)
sunday

انگلیسی به انگلیسی

• family name; female first name
of or pertaining to sunday; taking place mainly on sunday; used maily on sunday or on holidays (e.g.: "these are my sunday clothes")
first day of the week; sabbath day of many christians
spend sunday (e.g.: "we sundayed playing golf")
sunday is the day after saturday and before monday.

پیشنهاد کاربران

یکشنبه
مثال: We're planning to go for a picnic next Sunday.
ما قصد داریم یک پیک نیک از سری ببریم یکشنبه آینده.
When two sundays meet
اصطلاحا یعنی: وقت گل نی، به همین خیال باش
میلک شیک
روز آفتابی یا روز خورشیدی
یک شنبه ^_^
روز خورشید
day of sun

یک شنبه

بپرس