summoned

جمله های نمونه

1. he was summoned to court
به دادگاه احضار شد.

2. the bugle call summoned the soldiers to dinner
شیپور سربازان را به شام احضار کرد.

3. the accused man was summoned to the bar
(مرد) متهم به دادگاه احضار شد.

4. i warrant he will come when summoned
اطمینان می دهم که هر گاه احضار شود خواهد آمد.

پیشنهاد کاربران

I warrant he will come when summoned
ضمانت می دهم او حتما می آید اگر احضار شود
احضار شده
summoned
فرا خوانده شده

بپرس