sukiyaki

/suːkiˈɑːki//suːkiˈɑːki/

(خوراک ژاپنی دارای لایه های گوشت و سبزی که به سرعت پخته می شود) سوکی یاکی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a Japanese dish made from slices of meat, vegetables, bean curd, and seasonings, often fried at the table.

جمله های نمونه

1. Sukiyaki is made of small pieces of meat, vegetables, and tofu.
[ترجمه گوگل]سوکیاکی از تکه های کوچک گوشت، سبزیجات و توفو ساخته می شود
[ترجمه ترگمان]Sukiyaki از تکه های کوچک گوشت، سبزیجات و پنیر سویا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sukiyaki is one of the representative foods of Japan.
[ترجمه گوگل]سوکیاکی یکی از غذاهای معرف ژاپن است
[ترجمه ترگمان]Sukiyaki یکی از غذاهای دریایی ژاپن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I'll have "Sukiyaki" and my friend will try "Shabu-Shabu". "
[ترجمه گوگل]من "سوکیاکی" را خواهم داشت و دوستم "شابو-شابو" را امتحان می کند "
[ترجمه ترگمان]من \"Sukiyaki\" خواهم داشت و دوستم \"Shabu - Shabu\" را امتحان خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Soon, there was more sukiyaki in his belly than on the floor.
[ترجمه گوگل]به زودی، سوکیاکی در شکمش بیشتر از روی زمین بود
[ترجمه ترگمان]به زودی، there بیشتر از کف اتاق بود تا روی زمین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An example is the "Sukiyaki song" that a great many artists have in their repertories. This contains a melody that is beautifully representative of the pentatonic scale.
[ترجمه گوگل]یک نمونه "آهنگ سوکیاکی" است که بسیاری از هنرمندان در کارنامه خود دارند این شامل ملودی است که به زیبایی نمایانگر مقیاس پنتاتونیک است
[ترجمه ترگمان]یک مثال، ترانه \"Sukiyaki\" است که بسیاری از هنرمندان در repertories خود دارند این شامل یک ملودی است که به زیبایی نماینده در مقیاس pentatonic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An example is the "Sukiyaki song" that a great many artists have in their repertories .
[ترجمه گوگل]یک نمونه "آهنگ سوکیاکی" است که بسیاری از هنرمندان در کارنامه خود دارند
[ترجمه ترگمان]یک مثال، ترانه \"Sukiyaki\" است که بسیاری از هنرمندان در repertories خود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All that night my father sat on his bunk, pretending to pick up sukiyaki.
[ترجمه گوگل]تمام آن شب پدرم روی تختخوابش نشسته بود و وانمود می کرد که سوکیاکی برمی دارد
[ترجمه ترگمان]تمام آن شب پدرم روی تخت نشسته بود و وانمود می کرد که دارد sukiyaki را برمی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Then, tonight we'll eat meat and potatoes. Tomorrow night we'll eat sukiyaki.
[ترجمه گوگل]بعد، امشب ما گوشت و سیب زمینی می خوریم فردا شب سوکیاکی می خوریم
[ترجمه ترگمان]بعد، امشب گوشت و سیب زمینی می خوریم فردا شب we می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Foods that are most well received by foreigners are tempura, sukiyaki, sushi, sashimi, buckwheat noodles, and soybean curd.
[ترجمه گوگل]غذاهایی که بیشتر مورد استقبال خارجی ها قرار می گیرند عبارتند از تمپورا، سوکیاکی، سوشی، ساشیمی، نودل گندم سیاه و کشک سویا
[ترجمه ترگمان]غذاهایی که به خوبی توسط خارجی ها دریافت می شوند عبارتند از: tempura، sukiyaki، سوشی، sashimi، نودل گندم سیاه و دانه سویا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• japanese dish containing meat and bean curd fried together with vegetables

پیشنهاد کاربران

بپرس