suits

جمله های نمونه

1. it suits me to a tee
کاملا برایم مناسب است.

2. this book suits me fine
این کتاب مخ کار من است.

3. this job suits with his abilities
این شغل با استعدادهای او جور در می آید.

4. a room arrangement that suits one person may not suit another
اتاق آرایی مورد علاقه ی یک فرد ممکن است دلخواه فرد دیگری نباشد.

5. the men were togged out in black suits
مردها کت و شلوار سیاه پوشیده بودند.

6. a pack of cards is composed of four suits of thirteen cards each
یک دسته ورق از چهار خال سیزده تایی تشکیل شده است.

تخصصی

[نساجی] دست لباس - کت و شلوار

پیشنهاد کاربران

همخوانی داشتن یا مناسب بودن. معنی کت و شلوار هم میده البته در مسایل حقوقی معنی اش فرق میکند
دادخواهی ، دادرسی The publisher's mendacious claims led to a myriad of law suits
کت شلواری ها
وکلا
سریالی با این نام وجود دارد که دارای محتوای حقوقیست. خیلی از مترجمین بی توجه به زبان تخصصی حقوقی این کلمه رو بمعنای کت و شلواری ها معنی کردند که واقعا جای تاسف داره
مورد علاقه
کت و شلوار
کت و شلوار ه‍ا

لباس یکدست. میتواند شامل کت و شلوار و یا پیراهن و دامن باشد.
مناسب

کت وشلوار
کت و دامن رسمی
Cloth
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس