suitably

/ˈsuːt̬.ə.bli//ˈsuːt̬.ə.bli/

بطور مناسب یاشایسته

جمله های نمونه

1. The task needs the skills of a suitably experienced engineer.
[ترجمه موسی] این کار به مهارت های یک مهندس با تجربه شایسته احتیاج دارد.
|
[ترجمه گوگل]این کار به مهارت های یک مهندس با تجربه مناسب نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این وظیفه نیازمند مهارت یک مهندس با تجربه مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She went home and returned more suitably clad.
[ترجمه موسی] او به خانه رفت و با لباس مناسب تری برگشت.
|
[ترجمه گوگل]او به خانه رفت و با لباس مناسب برگشت
[ترجمه ترگمان]به خانه رفت و لباس مناسب به تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was suitably impressed with the painting.
[ترجمه sh-h] او به طور شایسته ای تحت تاثیر لباس قرار گرفته بود.
|
[ترجمه موسی] او به طور مطلوبی تحت تأثیر نقاشی قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل]او به خوبی تحت تأثیر این نقاشی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تحت تاثیر نقاشی قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There are problems in recruiting suitably qualified scientific officers for NHS laboratories.
[ترجمه گوگل]در استخدام افسران علمی واجد شرایط مناسب برای آزمایشگاه های NHS مشکلاتی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مشکلاتی در استخدام افسران علمی واجد شرایط مناسب برای آزمایشگاه های NHS وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was dressed in grey and looked suitably subdued.
[ترجمه گوگل]او لباس خاکستری به تن داشت و به نظر می رسید که به اندازه کافی آرام به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]او لباس خاکستری پوشیده بود و خیلی آرام به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It is appropriate that everyone be suitably attired.
[ترجمه گوگل]مناسب است که همه لباس مناسب بپوشند
[ترجمه ترگمان]مناسب است که هر کس لباس مناسبی به تن داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Unfortunately I'm not suitably dressed for gardening.
[ترجمه گوگل]متأسفانه من لباس مناسب برای باغبانی نمی پوشم
[ترجمه ترگمان]متاسفانه من لباس مناسب برای باغبانی ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her entrance was accompanied by suitably dramatic music.
[ترجمه گوگل]ورود او با موسیقی دراماتیک مناسب همراه بود
[ترجمه ترگمان]ورود او با صدای suitably به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A large portico provides a suitably impressive entrance to the chapel.
[ترجمه گوگل]یک رواق بزرگ ورودی مناسب و چشمگیر به کلیسا را ​​فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]یک ایوان بزرگ ورودی مناسب مناسب به نمازخانه را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Applications are invited from suitably qualified individuals.
[ترجمه گوگل]درخواست از افراد واجد شرایط دعوت می شود
[ترجمه ترگمان]کاربردها از افراد واجد شرایط مناسب دعوت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He felt suitably chastened and apologized.
[ترجمه گوگل]او احساس تنبیه مناسب کرد و عذرخواهی کرد
[ترجمه ترگمان]او تنبیه خوبی شد و عذرخواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He struck a suitably heroic pose.
[ترجمه گوگل]او ژست قهرمانانه مناسبی گرفت
[ترجمه ترگمان]او یک ژست قهرمانانه به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'He's a lawyer?' Mum looked suitably impressed .
[ترجمه گوگل]'او یک وکیل است؟' مامان به اندازه کافی تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه ترگمان]اون یه وکیله؟ مامان حسابی تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I hope she was suitably apologetic afterwards.
[ترجمه گوگل]امیدوارم بعد از آن به درستی عذرخواهی کرده باشد
[ترجمه ترگمان]امیدوارم بعد از اون هم حسابی عذرخواهی کرده باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• appropriately, fittingly, properly, becomingly

پیشنهاد کاربران

به درستی
properly , correctly
suitably ( adv ) = به طور مناسب، به طور شایسته، به طور مطلوب، به طور مساعد، به طور سزاوار
he was suitably dressed for the ceremony.
او به طور شایسته برای آن مراسم لباس پوشیده بود.

بپرس