sufferance

/ˈsʌfərəns//ˈsʌfərəns/

معنی: طاقت، انقیاد، شکیبایی، رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا
معانی دیگر: اجازه، رخصت، گذشت، نادیده انگاری، اغماض، ارفاق، تاب، تحمل، یارا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: approval given passively by a lack of prohibition or interference.

- It was by his wife's sufferance that he stayed out late drinking.
[ترجمه گوگل] به خاطر رنج همسرش بود که تا دیروقت بیرون ماند و مشروب خورد
[ترجمه ترگمان] با توجه به این که همسرش تا دیروقت شب در حال نوشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the capacity to endure or tolerate pain, want, or the like; endurance.
مشابه: patience

جمله های نمونه

1. he remains here on sufferance
او با اجازه اینجا می ماند.

2. He only visits his parents under sufferance.
[ترجمه گوگل]او فقط در رنج و عذاب به دیدار والدینش می رود
[ترجمه ترگمان]اون فقط با درد و غصه به والدینش برخورد می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's only staying here on sufferance.
[ترجمه گوگل]او فقط با رنج اینجا می ماند
[ترجمه ترگمان]اون فقط اینجا در حال sufferance
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His party held office on sufferance.
[ترجمه گوگل]حزب او در رنج و عذاب بود
[ترجمه ترگمان]مهمانی او با رضایت خاطر دفتر را گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was there on sufferance and most likely on trial and he knew that.
[ترجمه گوگل]او با رنج و به احتمال زیاد در محاکمه آنجا بود و این را می دانست
[ترجمه ترگمان]او درد دل می کرد و به احتمال زیاد در محاکمه بود و او این را می دانست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was here on sufferance as coach driver and odd jobber.
[ترجمه گوگل]او اینجا با رنج و عذاب به عنوان راننده مربی و شغل عجیب و غریب بود
[ترجمه ترگمان]با این حال، به عنوان مربی راننده و jobber عجیب اینجا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Migrants are allowed into big cities on sufferance.
[ترجمه گوگل]مهاجران با رنج و عذاب اجازه ورود به شهرهای بزرگ را دارند
[ترجمه ترگمان]مهاجران در شهرهای بزرگ با رنج و تاب مجاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The civilian authorities are only there on sufferance of the military.
[ترجمه گوگل]مقامات غیرنظامی فقط در رنج ارتش هستند
[ترجمه ترگمان]مقامات غیر نظامی تنها در آنجا با رنج نظامی مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'm here on sufferance.
[ترجمه گوگل]من با رنج اینجا هستم
[ترجمه ترگمان]با آسودگی اینجا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She is here on sufferance.
[ترجمه گوگل]او اینجا در رنج است
[ترجمه ترگمان]او با آسودگی اینجا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is here on sufferance.
[ترجمه گوگل]او اینجا در رنج است
[ترجمه ترگمان]او با آسودگی اینجا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He gave me a bed for a couple of nights but I felt I was there on sufferance.
[ترجمه گوگل]او برای چند شب به من تخت داد، اما احساس می‌کردم با رنج و عذاب آنجا هستم
[ترجمه ترگمان]چند شب به من تخت داد، اما احساس کردم که با آسودگی آنجا هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was never going to let her forget she was only here on sufferance.
[ترجمه گوگل]او هرگز به او اجازه نمی داد فراموش کند که اینجا فقط در رنج است
[ترجمه ترگمان]او هرگز به او اجازه نداده بود که فراموش کند که او فقط با آسودگی اینجا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Survey ships were carried on the Navy List, but Navy personnel remained aboard on sufferance only.
[ترجمه گوگل]کشتی‌های بررسی در فهرست نیروی دریایی حمل می‌شدند، اما پرسنل نیروی دریایی فقط در رنج باقی ماندند
[ترجمه ترگمان]کشتی های نقشه برداری در فهرست نیروی دریایی اجرا شدند، اما پرسنل نیروی دریایی تنها با رنج با این کشتی ماندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. All this brings out that teachers in higher education teach partly on sufferance.
[ترجمه گوگل]همه اینها نشان می دهد که معلمان در آموزش عالی تا حدی با رنج تدریس می کنند
[ترجمه ترگمان]همه اینها باعث می شود که معلمان در آموزش عالی تا حدی با زجر و رنج تدریس کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طاقت (اسم)
gut, forbearance, stamina, bearing, patience, last, sufferance, longanimity, gameness, staying power

انقیاد (اسم)
submission, subjection, sufferance, binding, subjugation

شکیبایی (اسم)
forbearance, fortitude, patience, sufferance

رضایت ضمنی (اسم)
sufferance

سکوت موجب رضا (اسم)
sufferance

تخصصی

[حقوق] رضایت ضمنی، تحمل

انگلیسی به انگلیسی

• passive approval, consent, permission; endurance, ability to withstand or tolerate
if you are allowed to do something on sufferance, you can do it, although you know that the person who gave you permission would prefer that you did not do it.

پیشنهاد کاربران

بپرس