successfully

/səkˈses.fəl.i//səkˈses.fəl.i/

با موفقیت، باکامیابی، با اخذ نتیجه خوب، بخوبی

جمله های نمونه

1. japan successfully built up a modern capitalist economy
ژاپن با موفقیت یک اقتصاد نوین سرمایه داری به وجود آورد.

2. japan successfully founded a modern capitalist economy
ژاپن با موفقیت،یک اقتصاد سرمایه داری امروزی را پی ریزی کرد.

3. we successfully carried out our mission of photographing enemy bridges
ما با موفقیت ماموریت عکسبرداری از پل های دشمن را انجام دادیم.

4. she has successfully performed all requirements for a b. a. degree
او با موفقیت کلیه ی شرایط درجه لیسانس را پشت سر گذاشت.

5. she maneuvered successfully to get him to ask her to dance
او با لطایف الحیل کاری کرد که آن مرد او را به رقص دعوت کند.

6. she strove successfully to effectuate a settlement, not by force but by reason
او با موفقیت توانست که توافق ایجاد کند نه با زور بلکه با استدلال.

7. it is difficut to perperate a joke successfully
لطیفه ای را با موفقیت گفتن دشوار است.

8. A plastic surgeon successfully rebuilt his nose.
[ترجمه گوگل]یک جراح پلاستیک بینی خود را با موفقیت بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]یک جراح پلاستیک با موفقیت بینی اش را بازسازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The delegation completed its mission successfully.
[ترجمه گوگل]این هیئت ماموریت خود را با موفقیت به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]این هیات ماموریت خود را با موفقیت تکمیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We successfully thwarted the enemy's conspiracy.
[ترجمه گوگل]توطئه دشمن را با موفقیت خنثی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما موفق شدیم توطئه دشمن را خنثی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 1970,China successfully lauched a man-made satellite.
[ترجمه گوگل]در سال 1970، چین با موفقیت یک ماهواره ساخت بشر را پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷۰، چین با موفقیت یک ماهواره ساخت بشر را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. At last we successfully put through the business deal.
[ترجمه گوگل]در نهایت ما با موفقیت معامله تجاری را انجام دادیم
[ترجمه ترگمان]بالاخره معامله تجاری را با موفقیت انجام دادیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Gynaecologists at Aberdeen Maternity Hospital have successfully used the drug on 60 women.
[ترجمه گوگل]متخصصان زنان در بیمارستان زایشگاه آبردین با موفقیت از این دارو بر روی 60 زن استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]Gynaecologists در بیمارستان مادران آبردین با موفقیت از این دارو در ۶۰ زن استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chromium supplements were used successfully in the treatment of diabetes .
[ترجمه گوگل]مکمل های کروم با موفقیت در درمان دیابت استفاده شد
[ترجمه ترگمان]کروم با موفقیت در درمان دیابت به کار برده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Surgeons have successfully transplanted a liver into a four-year-old boy.
[ترجمه گوگل]جراحان با موفقیت کبد را به یک پسر چهار ساله پیوند زدند
[ترجمه ترگمان]جراحان با موفقیت یک کبد را به یک پسر چهار ساله پیوند زده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Throughout her career she has very successfully manipulated the media.
[ترجمه گوگل]او در طول زندگی حرفه ای خود با موفقیت رسانه ها را دستکاری کرده است
[ترجمه ترگمان]او در طول حرفه خود با موفقیت رسانه ها را اداره کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. A lot of cancers can now be treated successfully.
[ترجمه گوگل]اکنون بسیاری از سرطان ها را می توان با موفقیت درمان کرد
[ترجمه ترگمان]امروزه بسیاری از سرطان ها می توانند با موفقیت درمان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a successful manner, in a prosperous manner

پیشنهاد کاربران

با موفقیت
مثال: She completed her project successfully.
او پروژه اش را با موفقیت انجام داد
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
به جز موفقیت آمیز، موفق، پیروزمندانه معانی دیگری هم دارد از جمله:
خوب، به خوبی، با قدرت، با قاطعیت، به طور کامل یا کاملاً، فراتر از تمام انتظارات، فراتر از هر انتظاری
well , strongly , expertly, completely , beyond all expectation
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : succeed
اسم ( noun ) : success
صفت ( adjective ) : successful
قید ( adverb ) : successfully
پیروزمندانه
با موفقیت
به طور موفقیت آمیزی
موفقیت آمیز

بپرس