subtract

/səbˈtrækt//səbˈtrækt/

معنی: کاستن، کم کردن، تفریق کردن، منها کردن، تفریق شدن
معانی دیگر: (حساب) کاستن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: subtracts, subtracting, subtracted
• : تعریف: to deduct or take away from a whole or larger quantity, esp. to deduct (one number) from another.
متضاد: add
مشابه: deduct, dock, take
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: subtracter (n.)
• : تعریف: to deduct some thing or number; do subtraction.
متضاد: add

جمله های نمونه

1. If you subtract 3 from you get
[ترجمه گوگل]اگر 3 را از آن کم کنید به دست می آید
[ترجمه ترگمان]اگر ۳ عدد را از شما کم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Please subtract a quarter of the money for your own use.
[ترجمه گوگل]لطفا یک چهارم پول را برای استفاده خودتان کم کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا یک ربع پول برای استفاده خودتان بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The pupil could add and subtract but hadn't learned to divide.
[ترجمه گوگل]دانش آموز می توانست جمع و تفریق کند اما تقسیم کردن را یاد نگرفته بود
[ترجمه ترگمان]شاگرد می توانست جمع و تفریق را جمع کند اما یاد نگرفته بود تقسیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. If you subtract 30 from 4 you get
[ترجمه Kasra] اگر 30 را از 4 کم کنید به دست می آید
|
[ترجمه گوگل]اگر 30 را از 4 کم کنید به دست می آید
[ترجمه ترگمان]اگر شما از ۴ عدد از ۴ را کم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The children are learning to add and subtract.
[ترجمه گوگل]بچه ها جمع و تفریق را یاد می گیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان در حال یادگیری جمع کردن و تفریق هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Do not add unless you subtract.
[ترجمه گوگل]اضافه نکنید مگر اینکه کم کنید
[ترجمه ترگمان] این رو هم اضافه نکن، مگر اینکه از چیزی کم کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. To account for the Fibre-Filler, subtract 200 from your daily calorie total and add 15g to your daily fibre total.
[ترجمه گوگل]برای محاسبه فیبر پرکننده، 200 کالری از کل کالری روزانه خود کم کنید و 15 گرم به کل فیبر روزانه خود اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]برای حساب کردن فیبر Fibre، ۲۰۰ تن از کالری روزانه خود را کم کنید و ۱۵ گرم به کل فیبر روزانه خود اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She can not add or subtract or multiply or divide even the simplest numbers in her head.
[ترجمه گوگل]او نمی تواند حتی ساده ترین اعداد را در ذهنش جمع یا تفریق یا ضرب یا تقسیم کند
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند < Number > ۱ < \/ Number > را جمع یا تفریق کند و یا حتی ساده ترین اعداد را در سرش تقسیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Subtract the total of those items in levels I and 2 from your monthly income.
[ترجمه گوگل]مجموع آن موارد در سطوح I و 2 را از درآمد ماهانه خود کم کنید
[ترجمه ترگمان]مجموع این آیتم ها را در سطوح ۱ و ۲ از درآمد ماهیانه خود مشخص کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To get the clean price we subtract the interest that has been accruing at the rate of d percent up to that day.
[ترجمه گوگل]برای به دست آوردن قیمت خالص، بهره ای را که تا آن روز با نرخ d درصد تعلق می گرفت، کم می کنیم
[ترجمه ترگمان]برای بدست آوردن قیمت پاک، بهره را که با نرخ % Id تا آن روز بدست می آید کم می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. To convert the temperature into Celsius, subtract 3 then multiply by 5 and divide by
[ترجمه گوگل]برای تبدیل دما به درجه سانتیگراد، 3 را کم کنید و در 5 ضرب کنید و بر آن تقسیم کنید
[ترجمه ترگمان]برای تبدیل دما به درجه سانتیگراد ۳ ضرب را با ۵ ضرب و تقسیم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Subtract -20 as a penalty from any character whose player specifically states that his character is using Bluff or some similar skill.
[ترجمه گوگل]20- را به عنوان پنالتی از هر شخصیتی که بازیکن آن مشخصاً بیان می کند که شخصیت او از Bluff یا مهارت های مشابه استفاده می کند، کم کنید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک پنالتی از هر شخصیتی که بازیکن آن به طور خاص بیان می کند که شخصیتش به سمت Bluff یا یک مهارت مشابه استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Add to or subtract from this list according to the needs and activities of your particular organisation.
[ترجمه گوگل]با توجه به نیازها و فعالیت های سازمان خاص خود، به این لیست اضافه یا از آن کم کنید
[ترجمه ترگمان]با توجه به نیازها و فعالیت های سازمان خاص خود به این لیست اضافه یا تفریق کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subtract these calories from your total for the day and make up the rest from other meals.
[ترجمه گوگل]این کالری را از کل روزانه خود کم کنید و بقیه را از سایر وعده های غذایی جبران کنید
[ترجمه ترگمان]این کالری را از کل روز برای روز نگه دارید و بقیه غذاها را از بقیه غذا درست کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Yet the panel did not subtract the substantial liabilities Simpson has incurred, including tax bills, attorneys fees and bank loans.
[ترجمه گوگل]با این حال، هیئت مدیره بدهی های قابل توجهی که سیمپسون متحمل شده است، از جمله صورت حساب های مالیاتی، حق الوکاله و وام های بانکی را کم نکرد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این هیات بدهی های اساسی که \"سیمپسون\" متحمل شده است را تفریق نکرده است، از جمله لوایح مالیاتی، هزینه های وکلا و وام های بانکی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کاستن (فعل)
abate, diminish, discount, reduce, decrease, lessen, decline, shorten, derogate, subtract, lighten, rebate, pare, pull down, soften, detract, disqualify, draw off

کم کردن (فعل)
diminish, reduce, bate, cut, alleviate, subtract, deduct, rebate, thin, extenuate, weaken, shade, soften, deduce, detract, relax, disqualify, draw off, retrench

تفریق کردن (فعل)
subtract, subduct, deduce

منها کردن (فعل)
subtract

تفریق شدن (فعل)
subtract

تخصصی

[ریاضیات] تفریق کردن، کم کردن، کاستن

انگلیسی به انگلیسی

• take away part of a whole, remove, deduct; deduct one number from another (mathematics)
if you subtract one number from another, you take the first number away from the second. for example, if you subtract 3 from 5, you get 2.

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه :
برابرِ پارسیِ واژه یِ اروپاییِ " Subtraktion " یا " تفریق" ، واژگانِ " کم کرد، واکاست" می شود.
نمونه:
Subtraktion von Ordinalzahlen ( آلمانی ) = کم کردِ اعدادِ ترتیبی یا واکاستِ اعدادِ ترتیبی.
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین در برخی جاها می توان از واژگانِ " واکاهِش، واکاهی" بهره جست.
برابرِ پارسیِ واژه یِ " تفریق کردن، منها کردن" یا " subtrahieren ، abziehen " در زبانِ آلمانی، واژه یِ " واکاستن یا واکاهیدن" می شود.
افزون بر " واکاستن"، ما می توانیم به جایِ واژه یِ " تفریق کردن" از "واکاهی کردن" بهره بگیریم.
چرا پیشوندِ " وا" ؟
چون پیشوندِ " وا" افزون بر اینکه عملگری برایِ " جدا کردنِ چیزی ( ازهمان چیز ) " می باشد، عملگرِ پیشوندیِ " از" نیز می باشد؛ ما در تفریق، چیزی را " از " چیزی کم می کنیم یا چیزی " از" همان چیز کم می شود، از همین رو از پیشوندِ " وا" بهره می جوییم و نیاز به یادآوری است که پیشوندِ " وا" نقشِ کارکردیِ یکسانی با پیشوندِ " ab" در زبانِ آلمانی دارد و همانگونه که در بالا گفته شد، آلمانی ها به " تفریق کردن "، "abziehen ( von ) " می گویند که دارایِ پیشوندِ " ab" و کارواژه یِ " ziehen" به چمِ " کِشیدن" است.
( برایِ بررسیِ بیشتر به پانوشتِ اینجانب در زیرواژه یِ "وا" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. )
نکته:
واژگانِ پیشنهادیِ شما برایِ " تفریق کردن، منها کردن" نیز بهتر است که دارایِ پیشوندِ " وا " باشد تا کارکردِ " جدایِش و تفریق" را به زیبایی برساند ( وا . کارواژه ) .

to take a number from a larger number
تفریق کردن
تفریق کردن و کم کردن
۱. منها/تفریق/کم کردن
۲. برداشتن، کسر کردن
ضرب کردن
مستثنی کردن
کم کردن ، منها یا تفریق کردن
تفریق کردن . . کم کردن
کم کردن

بپرس