substructure

/ˈsʌbstrʌkt͡ʃər//ˈsʌbstrʌkt͡ʃə/

معنی: زیر سازی، زیر بنا، زیرساخت، زیر ساختمان
معانی دیگر: زیر ساخت، زیر سازی، زیر ساختمان، زیر بنا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: substructural (adv.)
• : تعریف: the supporting structure of a building or other construction; foundation.
متضاد: superstructure
مشابه: foundation

جمله های نمونه

1. The explosion damaged the bridge, but the substructure remained intact.
[ترجمه گوگل]انفجار به پل آسیب رساند، اما زیربنای آن دست نخورده باقی ماند
[ترجمه ترگمان]انفجار به پل آسیب رساند، اما زیرساخت دست نخورده باقی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fine early baroque church has substructures remaining of Romanesque date and style.
[ترجمه گوگل]کلیسای زیبای باروک اولیه دارای زیرساخت‌هایی است که از تاریخ و سبک رومی باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]کلیسای سبک باروک در اوایل سبک رومی باقی مانده از تاریخ و سبک رومی را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Here is a Roman theatre built over barrel-vaulted substructures but gently resting in part against the hillside.
[ترجمه گوگل]اینجا یک تئاتر رومی است که بر روی زیربنای طاق‌دار ساخته شده است، اما به آرامی در قسمتی از دامنه تپه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]این یک تئاتر رومی است که بر فراز substructures barrel ساخته شده است اما به آرامی در بخشی از دامنه تپه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It has a pretty standard crime-fiction substructure that provides the felt on which the characters shoot their various games of pool.
[ترجمه گوگل]این یک زیرساخت کاملاً استاندارد جنایی-تخیلی دارد که نمدی را فراهم می کند که شخصیت ها بازی های مختلف استخر خود را بر روی آن فیلمبرداری می کنند
[ترجمه ترگمان]این یک زیرساخت استاندارد جرم - تخیلی است که احساس می کند که شخصیت ها از بازی های مختلف خود در استخر استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An indirect inverse substructure scheme for calculating the dynamic stiffness of discrete coupling unit - of - packaging was introduced.
[ترجمه گوگل]یک طرح زیرسازی معکوس غیرمستقیم برای محاسبه سختی دینامیکی واحد جفت گسسته - از - بسته بندی معرفی شد
[ترجمه ترگمان]یک طرح زیرساخت معکوس غیر مستقیم برای محاسبه سفتی دینامیکی واحدهای کوپلینگ گسسته - بسته بندی معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And belong this, we can grasp every substructure which the early-warning mechanism of unemployment risk needs and integrate these quota rationally by the numbers.
[ترجمه گوگل]و متعلق به این است، ما می توانیم هر زیرساختی را که مکانیسم هشدار اولیه خطر بیکاری به آن نیاز دارد درک کنیم و این سهمیه ها را به طور منطقی با اعداد یکپارچه کنیم
[ترجمه ترگمان]و به این امر تعلق داشته باشیم، ما می توانیم همه زیربنایی را که مکانیزم هشدار زودهنگام مربوط به خطر بیکاری نیاز دارد و این سهمیه بندی را به طور منطقی با اعداد ادغام کنیم، درک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A miniaturized microstrip planar equalizer substructure incorporating this thin-film resistor loaded spiral resonator is designed and simulated and the loading position is also studied.
[ترجمه گوگل]یک زیرسازه اکولایزر مسطح میکرواستریپ مینیاتوری که دارای این تشدید کننده مارپیچی با مقاومت لایه نازک است طراحی و شبیه سازی شده و موقعیت بارگذاری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]یک لایه نازک برشی مینیاتوری تک صفحه ای با ترکیب این لایه نازک مقاومت بار شده، طراحی و شبیه سازی شده است و موقعیت بارگذاری نیز مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The machine immediately broke through the massive substructure upon which it was built, and sank out of sight into the earth, the aeronaut springing out barely in time to save himself.
[ترجمه گوگل]این دستگاه فوراً زیر بنای عظیمی را که بر روی آن ساخته شده بود شکست و دور از چشم در زمین غرق شد، هوانورد به سختی به موقع بیرون آمد تا خود را نجات دهد
[ترجمه ترگمان]دستگاه به سرعت از شکاف عظیمی که در آن ساخته شده بود درهم شکست و از نظر ناپدید شد و به زمین افتاد و به زحمت توانست خود را نجات دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The shear stress concentrates in the retaining substructure and the angle of slope, especially serious in the angle of slope.
[ترجمه گوگل]تنش برشی در زیر سازه نگهدارنده و زاویه شیب متمرکز می شود، به ویژه در زاویه شیب جدی
[ترجمه ترگمان]تنش برشی در حفظ زیرساخت و زاویه شیب، به خصوص در زاویه شیب، تمرکز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Design rig's mast structure & rig's substructure.
[ترجمه گوگل]طراحی دکل دکل و زیربنای دکل
[ترجمه ترگمان]ساختار دکل و سازه دکل طراحی زیرساخت سکوی حفاری را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Employing 1/4 substructure, imitating the boundary condition, a 1/8 scale model was constructed and tested to study its mechanical behavior under excitation of fans and earthquake action.
[ترجمه گوگل]با استفاده از زیرساخت 1/4، با تقلید از شرایط مرزی، مدلی در مقیاس 1/8 ساخته و مورد آزمایش قرار گرفت تا رفتار مکانیکی آن تحت تحریک فن‌ها و عمل زلزله مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]کارگیری ۱ \/ ۴ ساختار، تقلید از شرایط مرزی، یک مدل مقیاس ۱ \/ ۸ ساخته شد و برای مطالعه رفتار مکانیکی آن تحت تهییج هواداران و اقدام زمین لرزه مورد آزمایش قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rear of the substructure houses the driving motor of the hydraulic pump.
[ترجمه گوگل]قسمت پشتی زیرسازی موتور محرک پمپ هیدرولیک را در خود جای داده است
[ترجمه ترگمان]پشت سازه، موتور محرک پمپ هیدرولیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This paper presents a substructure method of static sensitivity analysis of light car white body to simulate the dynamic sensitivity analysis of bus.
[ترجمه گوگل]این مقاله یک روش زیرساختی از آنالیز حساسیت استاتیکی بدنه سفید خودروی سبک را برای شبیه‌سازی تحلیل حساسیت دینامیکی اتوبوس ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک روش زیربنایی تحلیل حساسیت استاتیک برای بدنه سفید ماشین نور برای شبیه سازی تحلیل حساسیت دینامیک باس ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The microstructure and substructure of white cast iron during recovery and recrystallization were studied with TEM.
[ترجمه گوگل]ریزساختار و زیرساخت چدن سفید در طول بازیافت و تبلور مجدد با TEM مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]ریزساختار و زیرساخت چدن سفید در طول بازیابی و recrystallization با TEM مطالعه شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زیر سازی (اسم)
infrastructure, cushion, substructure, substruction

زیر بنا (اسم)
infrastructure, substructure, substruction

زیرساخت (اسم)
substructure, substruction

زیر ساختمان (اسم)
substructure, substruction

تخصصی

[عمران و معماری] زیر سازه - پاره سازه - سازه فرعی
[زمین شناسی] زیرسازه

انگلیسی به انگلیسی

• supporting part of a structure, foundation, groundwork
a substructure is a structure that forms part of another, larger structure.

پیشنهاد کاربران

بپرس