subserve

/səbˈsɜːrv//səbˈsɜːv/

معنی: بدرد خوردن، زیر زاوری کردن، مخدوم بودن، عبید بودن
معانی دیگر: به درد خوردن، مفید بودن، سودمند بودن، به کار خوردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: subserves, subserving, subserved
• : تعریف: to be useful in attempting to achieve (a purpose or goal).

جمله های نمونه

1. It subserves your feeling to drink a whisky.
[ترجمه آرش] نوشیدن ویسکی حس خوبی به شما می دهد.
|
[ترجمه گوگل]نوشیدن یک ویسکی احساس شما را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]این احساس تو را به نوشیدن ویسکی می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Moderate exercise subserves digestion.
[ترجمه جودی] ورزش. . . برای هضم مفید است
|
[ترجمه گوگل]ورزش متوسط ​​به هضم غذا کمک می کند
[ترجمه ترگمان]ورزش متوسط هضم را کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It subserves me to finish the task before the due date.
[ترجمه گوگل]این باعث می شود که کار را قبل از موعد مقرر تمام کنم
[ترجمه ترگمان]به من اجازه می دهد تا قبل از موعد مقرر این کار را تمام کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. These structures subserve memory function, and are the sites of major damage in Alzheimer's disease.
[ترجمه گوگل]این ساختارها عملکرد حافظه را تحت الشعاع قرار می دهند و محل آسیب های عمده در بیماری آلزایمر هستند
[ترجمه ترگمان]این ساختارها تابع حافظه هستند و the آسیب جدی در بیماری آلزایمر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In such governments administration has been organized to subserve the general weal with the simplicity and effectiveness vouchsafed only to the undertakings of a single will.
[ترجمه گوگل]در چنین دولت‌هایی، اداره‌ها به گونه‌ای سازمان‌دهی شده‌اند که با سادگی و اثربخشی صرفاً در اختیار تعهدات یک اراده واحد قرار گیرند
[ترجمه ترگمان]در چنین دولتی، دولت برای تسهیل خیر عمومی با سادگی و اثربخشی اراده تنها به تعهدات یک اراده واحد سازماندهی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The best ways to subserve your business can be amusement.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای تسلط بر کسب و کار شما می تواند سرگرمی باشد
[ترجمه ترگمان]بهترین راه برای تبلیغ کسب وکار شما می تواند سرگرمی و سرگرمی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Upon receiving the Nobel Peace Prize, Mother Teresa said, "What tin you do to subserve globe truce?"
[ترجمه گوگل]مادر ترزا به محض دریافت جایزه صلح نوبل گفت: "برای حفظ آتش بس جهانی چه کار می کنی؟"
[ترجمه ترگمان]مادر ترزا با دریافت جایزه صلح نوبل گفت: \"شما چه قلع برای آتش بس دنیا می کنید؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some researchers have argued for a dual-process model of source and item memory, namely the prefrontal regions subserve source memory and the hippocampal regions subserve item memory.
[ترجمه گوگل]برخی از محققان برای مدل دو فرآیندی حافظه منبع و آیتم استدلال کرده اند، یعنی نواحی پیش فرونتال از حافظه منبع و مناطق هیپوکامپ جایگزین حافظه آیتم می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی محققان برای یک مدل دوگانه حافظه منبع و حافظه مورد بحث قرار گرفته اند، یعنی مناطق جلویی subserve حافظه منبع و مناطق hippocampal در حافظه مورد نظر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدرد خوردن (فعل)
do, answer, avail, bestead, serve, vail, bested, subserve

زیر زاوری کردن (فعل)
subserve

مخدوم بودن (فعل)
subserve

عبید بودن (فعل)
subserve

پیشنهاد کاربران

بپرس