stuffed shirt

/ˈstəftˈʃɜːrt//stʌft͡ʃɜːt/

(خودمانی) آدم مغرور و خودنما، اهل فیس و افاده، ادم خوش ظاهر وتوخالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a smug, pompous, self-satisfied, or inflexible person.

جمله های نمونه

1. Marcus was a true intellectual stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]مارکوس یک پیراهن پر شده روشنفکر واقعی بود
[ترجمه ترگمان] مارکوس \"یه پیرهن مصنوعی واقعی بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Modigliani clearly felt no empathy towards the stuffed shirt towering above his wife.
[ترجمه گوگل]مودیلیانی به وضوح نسبت به پیراهن پر شده که بالای سر همسرش قرار داشت احساس همدلی نمی کرد
[ترجمه ترگمان]کاملا واضح بود که احساس همدردی نسبت به پیراهن خشک شده بالای همسرش احساس نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That new employee is a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آن کارمند جدید یک پیراهن پر شده است
[ترجمه ترگمان]اون کارمند تازه یه پیرهن خشک شده داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. That man is a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آن مرد یک پیراهن پر است
[ترجمه ترگمان]اون مرد یه پیرهن خشک شده هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He's nothing but a stuffed shirt.
[ترجمه Fs] اون چیزی جز یه آدم خشک و ازخودراضی نیست
|
[ترجمه گوگل]او چیزی نیست جز یک پیراهن پر شده
[ترجمه ترگمان]او چیزی جز یک پیراهن خشک شده ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He only seems like a stuffed shirt when you first meet him.
[ترجمه گوگل]او فقط وقتی برای اولین بار با او ملاقات کردید شبیه یک پیراهن پر شده به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان] اون فقط یه پیرهن خشک شده هست که تو اولین بار باه اش آشنا شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr. Wang considers himself to be a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آقای وانگ خود را یک پیراهن پر شده می داند
[ترجمه ترگمان]آقای ونگ خودش رو تبدیل به یه تی شرت می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Brown isn't stuffed shirt like Leland -- he's a friendly, informal guy like us ordinary people.
[ترجمه گوگل]براون مانند لیلند پیراهن پر شده نیست -- او مردی دوستانه و غیررسمی مانند ما مردم عادی است
[ترجمه ترگمان]قهوه ای مثل Leland نیست - او یک آدم خودمانی و غیر رسمی مثل ما مردم معمولی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He is a stuffed shirt type of professor.
[ترجمه aseman] او از ان دسته استاد های پر فیس و افاده و حوصله سر بر است
|
[ترجمه گوگل]او یک پروفسور پیراهن پر شده است
[ترجمه ترگمان]او یک استاد خشک شده در لباس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Everybody knows that Lynn is just a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که لین فقط یک پیراهن پر شده است
[ترجمه ترگمان]همه می دانند که لین فقط یک پیراهن خشک شده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is nothing but a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]او چیزی نیست جز یک پیراهن پر شده
[ترجمه ترگمان] اون هیچی نیست جز یه پیرهن خشک شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My boss is a stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]رئیس من یک پیراهن پر است
[ترجمه ترگمان]رئیسم یه پیرهن خشک شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He's a real stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن پر شده واقعی است
[ترجمه ترگمان]اون یه تی شرت واقعیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They think he stuffed shirt.
[ترجمه گوگل]آنها فکر می کنند او پیراهن پر کرده است
[ترجمه ترگمان] فکر میکنن یه پیرهن خشک شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) pompous and conceited person
if you describe someone as a stuffed shirt, you mean that they are extremely formal, old-fashioned, and pompous; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

noun INFORMAL
a conservative, pompous person.
"I just want it to be for fun people, not stuffed shirts"
محافظه کار و خودبین، متفرعن
خیلی رسمی
عصا قورت داده

بپرس