stubble

/ˈstəbl̩//ˈstʌbl̩/

معنی: پوشال، کزل، کلش، ته ریش، کاهبن، ریش زبر، موی نتراشیده
معانی دیگر: ساقه ی در زمین مانده (پس از درو گندم و غیره)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: stubbled (adj.), stubbly (adj.)
(1) تعریف: the stubs of crop stalks, as of corn, that remain in the ground after the crop has been cut.

- After the harvest, the farmer lets his cattle graze on the corn stubble.
[ترجمه گوگل] پس از برداشت محصول، کشاورز اجازه می دهد تا گاوهایش بر روی کاه ذرت چرا کنند
[ترجمه ترگمان] بعد از برداشت محصول، دهقان به گله های خود اجازه داد که در مزرعه ذرت graze
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a short, rough growth, esp. of a beard.

- He hadn't shaved in two days and his face was covered in stubble.
[ترجمه نگار] او دو روز ریش هاى خود را نزده بود و ته ریش در آورده بود
|
[ترجمه گوگل] دو روز بود که اصلاح نکرده بود و صورتش پر از کاه بود
[ترجمه ترگمان] دو روز بود که صورتش را اصلاح نکرده بود و صورتش از stubble پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a three-day (beard) stubble
یک ته ریش سه روزه

2. The stubble was burning in the fields.
[ترجمه گوگل]کلش در مزارع می سوخت
[ترجمه ترگمان]The در مزارع می سوخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He rubbed the gray stubble on his chin.
[ترجمه آتوسا] ته ریش خاکستری روی چانه اش را مالید.
|
[ترجمه گوگل]کلش خاکستری را روی چانه اش مالید
[ترجمه ترگمان]ریشش را مالید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. His chin bore a thick growth of stubble.
[ترجمه گوگل]روی چانه‌اش کلش ضخیم وجود داشت
[ترجمه ترگمان]چانه اش ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His face was covered with the stubble of several nights.
[ترجمه گوگل]صورتش با ته ریش چندین شب پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش از چند شب پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He had two days' growth of stubble on his jaw.
[ترجمه گوگل]او دو روز روی فک خود ته ریش داشت
[ترجمه ترگمان]دو روز رشد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The stubble was gone, and he was even wearing a tie - well, nearly.
[ترجمه گوگل]کلش از بین رفته بود، و او حتی کراوات بسته بود - خوب، تقریبا
[ترجمه ترگمان]The از بین رفته بود و او حتی یک کراوات خوب هم به تن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pests overwintering in stubble or soil are foiled by clearing stubble after harvest or letting the land lie fallow.
[ترجمه گوگل]آفات زمستان گذرانی در کلش یا خاک با پاک کردن کلش پس از برداشت یا اجازه دادن به زمین در حالت آیش از بین می روند
[ترجمه ترگمان]آفات در مزارع پوشیده از کاه یا خاک، پس از برداشت محصول و یا اجازه دادن به زمین در آیش، عقیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Kirilenko had light blue eyes, silvery stubble, the beginning of a sag to his lower jaw.
[ترجمه گوگل]کیریلنکو چشمان آبی روشن، ته ریش نقره‌ای، ابتدای افتادگی تا فک پایین داشت
[ترجمه ترگمان]چشمان آبی روشن، stubble نقره فام، شروع یک فرو نشستن بر فک اسفل او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spraying crops and burning stubble also provoke outcries from nearby residents.
[ترجمه گوگل]سمپاشی محصولات کشاورزی و سوزاندن کلش نیز اعتراض ساکنان اطراف را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]محصولات کشاورزی و ته ریش او همچنین outcries را از ساکنان اطراف تحریک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The soldier is closer, his boots crush the stubble, his whip splits the air.
[ترجمه گوگل]سرباز نزدیک تر است، چکمه هایش کلش را خرد می کند، شلاقش هوا را می شکافد
[ترجمه ترگمان]سرباز نزدیک تر است، کفش هایش را به هم می زند، و شلاقش را در هوا صاف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The stubble is not a superstitious concession to the streak.
[ترجمه گوگل]کلش یک امتیاز خرافی به رگه نیست
[ترجمه ترگمان]موی سر تا پا یک امتیاز خرافاتی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Meanwhile Marcus's face, emerging from beneath the soiled stubble, was looking remarkably clean and young.
[ترجمه گوگل]در همین حال، صورت مارکوس که از زیر ته ته ته کثیف بیرون آمده بود، به طرز چشمگیری تمیز و جوان به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در همین حال چهره مارکوس که از زیر موهای خیس و کثیف بیرون آمد، فوق العاده تمیز و جوان به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The white stubble on his fleshless jaw was a reproach to my twenty-four years and suddenly I felt an inadequate city-bred softie.
[ترجمه گوگل]کلش سفید روی آرواره‌ی بی‌گوشت او برای بیست و چهار سالگی من سرزنش بود و ناگهان احساس کردم نرمی نامناسبی که در شهر تولید شده بود
[ترجمه ترگمان]موهای سفیدش از بیست و چهار سال من را سرزنش می کرد و ناگهان احساس کردم که یک سوسول inadequate بزرگ هستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He had a few days growth of stubble but something about him was fundamentally clean cut.
[ترجمه گوگل]او چند روزه ته ریش داشت اما چیزی در مورد او اساساً تمیز بود
[ترجمه ترگمان]او چند روز پیش ته ریش داشت ولی چیزی راجع به او کاملا تمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پوشال (اسم)
chaff, straw, dunnage, staffing, sawdust, stubble, halm, haulm

کزل (اسم)
stubble, culm

کلش (اسم)
stubble

ته ریش (اسم)
tuft, stubble

کاهبن (اسم)
stubble

ریش زبر (اسم)
stubble

موی نتراشیده (اسم)
stubble

انگلیسی به انگلیسی

• short stalks of hay or corn left sticking up from the ground after the harvest; short rough growth of beard
stubble is the short stalks which remain after corn or wheat has been harvested.
stubble is also the very short hairs on a man's face when he has not shaved recently.

پیشنهاد کاربران

stubble 2 ( n ) ( stʌbl ) =the short stiff hairs that grow on a man's face when he hasn't shaved recently, stubbly 2 ( adj ) ( stʌbli ) e. g. He rubbed his stubbly chin.
stubble
stubble 1 ( n ) the lower, short, stiff part of the stems of crops such as wheat that are left in the ground after the top part has been cut, stubbly 1, Birds flew over the stubbly fields.
stubble
Definition :
the short hair that grows on a man's face if he has not shaved ( = cut the hair ) for a few days : موهای کوتاهی که بر صورت مرد می روید اگر چند روز نتراشیده باشد.
STUBBLE یعنی ته ریش
درو شده
stubble ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: کُلَش
تعریف: بخش باقی ماندۀ ساقۀ گیاهان علفی که پس از برداشت سر پا می ماند
ته ریش، ته ریشه ( گیاهان )
ته ریش
I have got stubbles
ته ریش دارم
Stubble= 5 o'clock shadow
ته ریش - ریش زبر

بپرس