stroll

/stroʊl//strəʊl/

معنی: گردش، پرسه زنی، قدم زنی، قدم زدن
معانی دیگر: سلانه سلانه راه رفتن، خیابان گز کردن، در گردش بودن، سیار بودن، سلانه سلانه روی

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: strolls, strolling, strolled
• : تعریف: to walk slowly and without a definite goal or purpose, as for exercise or pleasure.
مترادف: amble, mosey, perambulate, promenade, saunter
مشابه: meander, poke, ramble, roam, rove, walk, wander

- We strolled along the beach.
[ترجمه نیما] ما در کنار ساحل قدم زدیم
|
[ترجمه عادل خوش نمک] ما لب ساحل به آرامی قدم زدیم
|
[ترجمه Moonlight] ما در امتداد ساحل قدم زدیم.
|
[ترجمه گوگل] در کنار ساحل قدم زدیم
[ترجمه ترگمان] در امتداد ساحل قدم زدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to walk along, through, in, or on at a leisurely pace.
مترادف: promenade
مشابه: perambulate, ramble, roam, rove, traverse, walk, wander

- We strolled the boardwalk, admiring the ocean view.
[ترجمه نیما] ما در کنار ساحل قدم می زدیم و چشم انداز اقیانوس را تحسین می کردیم
|
[ترجمه گوگل] ما در پیاده‌روی پیاده‌رو قدم زدیم و منظره اقیانوس را تحسین کردیم
[ترجمه ترگمان] به کنار تفرجگاه ساحلی قدم زدیم و منظره اقیانوس را تحسین کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a leisurely walk.
مترادف: promenade, ramble, saunter, walk
مشابه: amble, outing, turn

- Why don't we go for a stroll in the park?
[ترجمه گوگل] چرا ما برای قدم زدن در پارک نمی رویم؟
[ترجمه ترگمان] چرا نریم تو پارک قدم بزنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. they went for a stroll in lallehzar
برای قدم زدن به لاله زار رفتند.

2. We could stroll into town if you like.
[ترجمه نیما] اگر دوست دارید میتونیم به طرف مرکز شهر قرم بزنیم
|
[ترجمه عادل خوش نمک] اگر مایل باشید ما میتونیم به آهستگی داخل شهر قدم بزنیم
|
[ترجمه گوگل]اگر دوست داشتید می توانیم در شهر قدم بزنیم
[ترجمه ترگمان]اگر مایل باشید، می توانیم به شهر قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. After lunch we went for a leisurely stroll.
[ترجمه گوگل]بعد از ناهار به گردشی آرام رفتیم
[ترجمه ترگمان]بعد از ناهار، برای قدم زدن به گردش رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After dinner, they took a romantic stroll by the sea.
[ترجمه نیما] بعد از شام ، آنها پیاده روی رمانتیکی در کنار دریا داشتند
|
[ترجمه علی اصغر] انها بعد از شام پیاده روی رمانتیکی داشتند
|
[ترجمه گوگل]بعد از شام، آنها یک قدم زدن عاشقانه در کنار دریا داشتند
[ترجمه ترگمان]بعد از شام، آن ها در دریا قدم می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. How about a stroll in the park? Nothing too strenuous.
[ترجمه گوگل]قدم زدن در پارک چطور؟ هیچ چیز خیلی سخت نیست
[ترجمه ترگمان]نظرت در مورد پیاده روی تو پارک چیه؟ کار سختی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You will be able to stroll at leisure through the gardens.
[ترجمه گوگل]شما می توانید در اوقات فراغت در باغ ها قدم بزنید
[ترجمه ترگمان]می توانید در باغ گردش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They took a leisurely stroll along the river bank.
[ترجمه گوگل]آنها با آرامش در کنار رودخانه قدم زدند
[ترجمه ترگمان]با تانی در امتداد ساحل رودخانه قدم زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Just stroll around the bazaar and soak up the atmosphere.
[ترجمه گوگل]کافی است در بازار قدم بزنید و فضا را غرق کنید
[ترجمه ترگمان]فقط دور بازار قدم بزنید و جو را خیس کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A stroll round the garden hardly qualifies as exercise!
[ترجمه گوگل]قدم زدن در اطراف باغ به سختی واجد شرایط ورزش است!
[ترجمه ترگمان]گردش در باغ به ندرت به عنوان ورزش شناخته می شود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We went for a gentle stroll.
[ترجمه گوگل]رفتیم یه قدم زدن ملایم
[ترجمه ترگمان]قدم زنان به گردش رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was too hot even for a gentle stroll.
[ترجمه گوگل]هوا حتی برای یک قدم زدن آرام هم خیلی گرم بود
[ترجمه ترگمان]هوا خیلی گرم بود، حتی برای قدم زدن ملایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My friend likes to stroll around the flea market on the chance of picking up something of value.
[ترجمه گوگل]دوست من دوست دارد در بازار کثیف‌فروشی قدم بزند تا فرصتی برای خرید چیزی ارزشمند داشته باشد
[ترجمه ترگمان]دوست من دوست دارد در بازار کهنه فروشان قدم بزند و مقداری از ارزش را بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We went for a stroll in the park.
[ترجمه گوگل]رفتیم تو پارک قدم بزنیم
[ترجمه ترگمان]رفتیم تو پارک قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Perhaps he'd followed her suggestion of a stroll to the river.
[ترجمه گوگل]شاید او به پیشنهاد او برای قدم زدن در رودخانه عمل کرده بود
[ترجمه ترگمان]شاید او پیشنهاد او را برای قدم زدن به رودخانه دنبال کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We could always go for a stroll along the front.
[ترجمه گوگل]ما همیشه می توانستیم برای قدم زدن در امتداد جلو برویم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه می تونیم با هم قدم بزنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گردش (اسم)
flow, progress, operation, movement, travel, period, airing, circulation, turn, excursion, twirl, paseo, revolution, promenade, race, wrest, canter, roll, trip, circuit, circumvolution, itineracy, itinerancy, stroll, saunter, gyration, hike, jaunt, meander, nutation

پرسه زنی (اسم)
stroll, truancy

قدم زنی (اسم)
stroll

قدم زدن (فعل)
gait, stride, vamp, step, stroll, pad

انگلیسی به انگلیسی

• ramble, slow leisurely walk
walk along at a leisurely pace; wander, meander
if you stroll somewhere, you walk in a slow, relaxed way. verb here but can also be used as a count noun. e.g. she decided to take a stroll in the garden.

پیشنهاد کاربران

آرام و ریلکس قدم زدن
قدم زنی، گردش، پرسه زنی، قدم زدن
ریشه stroll رو بررسی کنیم
stroll ( v. )
c. 1600, "roam, wander without a home" ( a sense now obsolete ) ; 1670s, "walk in a careless way, saunter; " a cant word of uncertain origin. If introduced from the Continent, perhaps from dialectal German strollen, a variant of Swiss German strolchen "to stroll about, loaf, " from Strolch "vagabond, vagrant, " also "fortuneteller, " which is perhaps from Italian astrologo "astrologer. " Related: Strolled; strolling.
...
[مشاهده متن کامل]

Roam پرسه زدن
wander پرسه زدن، پلکیدن، سر گرداندن، به انحراف رفتن، آواره بودن
Saunter ولگردی، گردش
dialectal لهجه ای
loaf قرص ( نان ) ، کله، پرسه
vagabond ولگرد، خانه بدوش، بی کاره
vague معلق، مبهم
vagrant دربدر، سرگردان
Fortuneteller پیشگو [بخت گو]

به ۴ شکل استفاده میشه:
۱ . خود فعل stroll تکی
۲. به صورت اسم
۳. go for a stroll
۴. take a stroll
و در تمام این ها به معنی "قدم زدن تفریحی و بی هدف" میشه
to walk in a slow relaxed way, especially for pleasure
سلانه سلانه قدم زدن با رویکرد لذت بردن از مسیر
We strolled through the gardens, admiring the flowers.
در اینجا به معنی قدم زدنه.
After dinner I strolled the deserted beach.
در اینجا به معنی قدم زدنه.
با آرامش و آهسته قدم زدن را میگند stroll
پرسه زدن
قدم زدن
سلانه سلانه راه رفتن

پرسه زدن
قدم زدن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس