stricture

/ˈstrɪkt͡ʃər//ˈstrɪkt͡ʃə/

معنی: تنگی، جراحت، ضیق، باریک بینی
معانی دیگر: انتقاد (شدید)، سرزنش، توبیخ، سرکوفت، (مهجور) سختگیری، شدت، (پزشکی) ضیق مجرا، راه تنگی، باریک شدگی (stenosis هم می گویند)، خشونت، سخت گیری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: strictured (adj.)
(1) تعریف: that which restricts or constrains.

- As the regime grew more oppressive, it became more difficult to live within the strictures of the law.
[ترجمه گوگل] با افزایش ظلم و ستم رژیم، زندگی در چارچوب محدودیت های قانون دشوارتر شد
[ترجمه ترگمان] از آنجا که رژیم سرکوبگر می شد، زندگی با باریک بینی قانون دشوارتر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: an adverse comment or remark; criticism.
متضاد: compliment, praise

(3) تعریف: an abnormal constriction of a body duct or passage.

جمله های نمونه

1. This stricture is one that has been variously repeated in a large number of literary and critical theories in this century.
[ترجمه گوگل]این سخت گیری از جمله مواردی است که در این قرن در تعداد زیادی از نظریه های ادبی و انتقادی تکرار شده است
[ترجمه ترگمان]این stricture یکی از موارد متعددی است که در تعداد زیادی از نظریات ادبی و انتقادی در این قرن تکرار شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cholangiography accurately locates the site of a stricture in the biliary tree and radiological features may suggest the presence of malignant disease.
[ترجمه گوگل]کولانژیوگرافی به طور دقیق محل تنگی درخت صفراوی را مشخص می کند و ویژگی های رادیولوژیکی ممکن است وجود بیماری بدخیم را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]Cholangiography به دقت محل یک stricture در درخت biliary و ویژگی های رادیولوژی را مشخص می کند که ممکن است وجود یک بیماری بدخیم را پیشنهاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where a malignant cause for the stricture was suspected, this was excluded by endoscopic biopsies and cytological examination.
[ترجمه گوگل]در مواردی که علت بدخیم تنگی مشکوک بود، با بیوپسی آندوسکوپی و بررسی سیتولوژیک از این امر حذف شد
[ترجمه ترگمان]جایی که یک علت بدخیم برای the مورد ظن بود، این مورد توسط نمونه برداری endoscopic و بررسی cytological حذف شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In one case of benign stricture, the endoscopy biopsy specimen was reported as being suspicious for malignancy.
[ترجمه گوگل]در یک مورد تنگی خوش خیم، نمونه بیوپسی آندوسکوپی مشکوک به بدخیمی گزارش شد
[ترجمه ترگمان]در یک مورد از stricture خوش خیم، نمونه biopsy نمونه برداری شده به عنوان نمونه نسبت به تومور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Unfortunately he applied the same stricture to himself and some of his works are rather limited.
[ترجمه گوگل]متأسفانه او همین سخت گیری را در مورد خودش اعمال کرد و برخی از آثارش نسبتاً محدود است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه او همان stricture را برای خود به کار برد و برخی از آثار او نسبتا محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Does cholangiography establish the nature of a biliary stricture?
[ترجمه گوگل]آیا کولانژیوگرافی ماهیت تنگی صفراوی را مشخص می کند؟
[ترجمه ترگمان]cholangiography \"باعث میشه که طبیعت\" stricture biliary \"رو ثابت کنه؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does he believe this stricture should also apply to lawyers, doctors and dentists?
[ترجمه گوگل]آیا او معتقد است که این سخت گیری باید در مورد وکلا، پزشکان و دندانپزشکان نیز اعمال شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا او معتقد است که این stricture باید برای وکلا، پزشکان و دندانپزشکان درخواست دهد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The pathogenesis of benign stricture formation in ulcerative colitis remains uncertain.
[ترجمه گوگل]پاتوژنز تشکیل تنگی خوش خیم در کولیت اولسراتیو نامشخص است
[ترجمه ترگمان]بیماری زا بودن تشکیل stricture بی خطر در ulcerative colitis هنوز نامشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Four patients had cholestasis and stricture at the time of the first diagnostic procedure.
[ترجمه گوگل]چهار بیمار در زمان اولین روش تشخیصی کلستاز و تنگی داشتند
[ترجمه ترگمان]در زمان اولین روش تشخیصی، چهار بیمار cholestasis و stricture داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Objective To evaluate the long-term result of urethral stricture or urethratresia treated with direct vision internal urethrotomy(DVIU).
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی نتیجه طولانی مدت تنگی مجرای ادرار یا مجرای ادراری تحت درمان با اورتروتومی داخلی بینایی مستقیم (DVIU)
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی نتایج بلند مدت of stricture و یا urethratresia با دیدگاه مستقیم درونی (DVIU)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusion Anastomotic stricture and obstruction of ansa intestinalis are the major causes of the reoperation.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری تنگی آناستوموز و انسداد آنسا روده‌ای از علل اصلی جراحی مجدد است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Anastomotic stricture و ممانعت از ansa intestinalis علل اصلی of هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A straight 10 F endoprosthesis was used in the five patients with a bile duct stricture distal to the stones.
[ترجمه گوگل]پروتز مستقیم 10 F در 5 بیمار با تنگی مجرای صفراوی دیستال سنگ استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در این پنج بیمار، یک F ۱۰ با لوله صفرا که به سنگ ها متصل شده بود، مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Extended follow up is required, to assess the longterm effects, particularly the stricture recurrence rate after final stent removal.
[ترجمه گوگل]برای ارزیابی اثرات بلندمدت، به ویژه میزان عود تنگی پس از برداشتن نهایی استنت، پیگیری طولانی‌تر مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]برای ارزیابی اثرات دراز مدت، به ویژه نرخ بازگشت stricture پس از برداشت نهایی استنت گذاری افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of 69 patients with more than six months follow up, 36 belonged to the corrosive group and 33 had a peptic stricture.
[ترجمه گوگل]از 69 بیمار با پیگیری بیش از 6 ماه، 36 نفر در گروه خورنده و 33 بیمار تنگی پپتیک داشتند
[ترجمه ترگمان]از بین ۶۹ بیمار با بیش از شش ماه پی گیری، ۳۶ عضو از این گروه خورنده و ۳۳ تن از آن ها peptic peptic داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Laser treatment can be technically difficult, particularly in patients in whom the endoscope will not pass the stricture.
[ترجمه گوگل]درمان با لیزر می تواند از نظر فنی دشوار باشد، به ویژه در بیمارانی که آندوسکوپ در آنها تنگی را رد نمی کند
[ترجمه ترگمان]درمان Laser می تواند به لحاظ فنی دشوار باشد، به ویژه در بیمارانی که the از the عبور نمی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تنگی (اسم)
desolation, drought, constriction, stricture, drouth

جراحت (اسم)
sore, lesion, stricture, wound, suppuration, lymph

ضیق (اسم)
stinginess, stricture, tightness, narrowness, niggardliness

باریک بینی (اسم)
subtlety, stricture

انگلیسی به انگلیسی

• something which restricts; censure, criticism; abnormal narrowing of a body duct or passage (pathology)
a stricture is a severe criticism or disapproval of something; a formal word.

پیشنهاد کاربران

محدودیت ( ها )
a rule that strictly limits what you can do
قانون سختگیرانه و محدود کننده
موضع خصمانه یا سرسختانه، انتقاد تند و تیز

بپرس