stratum

/ˈstrætəm//ˈstrɑːtəm/

معنی: چینه، پایه، طبقه، قشر، رتبه، لایه، طبقه نسج سلولی
معانی دیگر: (زمین شناسی) چینه، (زیست شناسی) لایه ی بافتی، بافت لایه، (جامعه) طبقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: strata, stratums
مشتقات: stratous (adj.)
(1) تعریف: a horizontal layer, esp. one of several parallel layers in a pile.
مشابه: layer

- Sliced eggplant forms the lowest stratum of this delicious dish, and then there are several layers of sauce, cheese, and more eggplant.
[ترجمه گوگل] بادمجان ورقه شده پایین ترین لایه این غذای خوشمزه را تشکیل می دهد و سپس چندین لایه سس، پنیر و بادمجان بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان] بادمجان sliced پایین ترین لایه این غذای خوش مزه را تشکیل می دهد و سپس چندین لایه سس، پنیر و بادمجان بیشتر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a layer of material of similar composition, depth, temperature, or the like, as in a geological formation or the earth's atmosphere.

- The troposphere is the innermost stratum of the earth's atmosphere.
[ترجمه گوگل] تروپوسفر داخلی ترین لایه جو زمین است
[ترجمه ترگمان] تروپوسفر دورترین لایه اتمسفر زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a level in a social hierarchy.

- Those belonging to the lowest stratum of society were most likely to be convicted of crimes they were innocent of.
[ترجمه گوگل] کسانی که به پایین ترین قشر جامعه تعلق دارند به احتمال زیاد به جرم هایی که از آنها بی گناه بودند محکوم می شوند
[ترجمه ترگمان] کسانی که به پایین ترین لایه جامعه تعلق داشتند به احتمال زیاد محکوم به جنایاتی می شدند که بی گناه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. It was an enormous task that affected every stratum of society.
[ترجمه گوگل]این کار بسیار بزرگی بود که همه قشرهای جامعه را تحت تأثیر قرار داد
[ترجمه ترگمان]این کار بزرگی بود که هر لایه جامعه را تحت تاثیر قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. An aquifer is a water - bearing rock stratum such as sandstone and chalk.
[ترجمه گوگل]آبخوان یک لایه سنگی آبدار مانند ماسه سنگ و گچ است
[ترجمه ترگمان]یک سنگ aquifer یک لایه سنگی است که از آب ساخته شده است مانند ماسه سنگ و chalk
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Such inequalities are found in every stratum.
[ترجمه گوگل]چنین نابرابری هایی در هر قشری دیده می شود
[ترجمه ترگمان]چنین نابرابری های در هر لایه یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The report shows that drugs have penetrated every stratum of American society.
[ترجمه گوگل]این گزارش نشان می دهد که مواد مخدر در تمام قشرهای جامعه آمریکا نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]این گزارش نشان می دهد که مواد مخدر به همه طبقات جامعه آمریکا نفوذ کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Pierry derives its name from a stratum of flint in the subsoil which reputedly gives its wine a marked flinty taste.
[ترجمه گوگل]Pierry نام خود را از لایه ای از سنگ چخماق در زیر خاک گرفته است که ظاهراً به شراب آن طعم چخماق مشخصی می دهد
[ترجمه ترگمان]Pierry نام خود را از لایه ای از سنگ subsoil (خاک زیرین)گرفته است که در نهایت به شراب خود مزه مشخصی از سنگ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The participant culture is an additional stratum that may be added to and combined with the subject and parochial cultures.
[ترجمه گوگل]فرهنگ مشارکت کننده یک قشر اضافی است که ممکن است به موضوع و فرهنگ های محلی اضافه شود و با آن ترکیب شود
[ترجمه ترگمان]فرهنگ شرکت کننده یک لایه اضافی است که ممکن است به ترکیب با موضوع و فرهنگ های محدود اضافه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Where there is such a controlling stratum it must become socially and politically dominant and therefore a ruling class.
[ترجمه گوگل]در جایی که چنین قشر کنترلی وجود دارد، باید از نظر اجتماعی و سیاسی مسلط شود و در نتیجه به طبقه حاکم تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]جایی که یک لایه کنترل وجود دارد باید از نظر سیاسی و سیاسی غالب شود و در نتیجه یک طبقه حاکم باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The position of the dominant stratum, the feudal nobility, was based on large grants of land from the king.
[ترجمه گوگل]موقعیت قشر مسلط، یعنی اشراف فئودال، مبتنی بر اعطای زمین های بزرگ از سوی شاه بود
[ترجمه ترگمان]موقعیت لایه برتر، طبقه اشراف فئودال بر پایه کمک های مالی بزرگ از جانب پادشاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. From that social stratum come the brains of the Labour Party and its middle-class infrastructure.
[ترجمه گوگل]مغز حزب کارگر و زیرساخت های طبقه متوسط ​​آن از آن لایه اجتماعی بیرون می آید
[ترجمه ترگمان]از آن لایه اجتماعی، مغز حزب کارگر و زیرساخت طبقه متوسط آن آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Urban life depends upon an invisible stratum of people who repair the city's infrastructure while all the rest are abed.
[ترجمه گوگل]زندگی شهری به قشر نامرئی از مردم بستگی دارد که زیرساخت های شهر را تعمیر می کنند در حالی که بقیه زیرساخت های شهر را تعمیر می کنند
[ترجمه ترگمان]زندگی شهری به یک لایه نامرئی از افرادی که زیرساخت شهر را تعمیر می کنند بستگی دارد، در حالی که بقیه در بس تر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As a result only a thin stratum of wealthy native merchants developed.
[ترجمه گوگل]در نتیجه تنها قشر نازکی از بازرگانان بومی ثروتمند توسعه یافتند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تنها یک لایه نازک از تجار ثروتمند بومی توسعه یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The present account concerns that middle stratum and how its views might relate to wider and more powerful forces of society.
[ترجمه گوگل]گزارش حاضر به این موضوع مربوط می شود که قشر متوسط ​​و چگونه دیدگاه های آن ممکن است با نیروهای گسترده تر و قدرتمندتر جامعه ارتباط داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این گزارش مربوط به این لایه میانی و چگونگی ارتباط آن با نیروهای قدرتمندتر و قدرتمندتر جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. However, the clergy formed a third stratum in feudal society.
[ترجمه گوگل]با این حال، روحانیون قشر سومی را در جامعه فئودالی تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]با این همه، روحانیان طبقه سوم را در جامعه فئودالی تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چینه (اسم)
enclosure, fault, bait, stratum, clay wall, folium, layer

پایه (اسم)
base, stand, stock, measure, leg, ground, pile, status, prop, mark, degree, grade, basis, stalk, root, stage, mount, rank, stratum, buttress, stanchion, foundation, bedrock, radix, fulcrum, headstock, outrigger, cantilever, sill, column, pillar, phase, footpath, fundament, groundsel, groundwork, mounting, pediment, principium, thallus

طبقه (اسم)
sort, kind, degree, grade, race, bed, floor, stage, category, class, estate, stratum, folium, caste, lair, genus, ilk, layer, pigeonhole

قشر (اسم)
shell, coat, stratum, hull, rind, crust, cortex, layer, peeling

رتبه (اسم)
order, degree, grade, rating, dignity, rank, stratum, station, step

لایه (اسم)
stratum, leaf, riband, strand, lamella, layer, pad, substrate, padding, ribband

طبقه نسج سلولی (اسم)
stratum

تخصصی

[عمران و معماری] لایه - چینه - قشر - طبقه
[مهندسی گاز] لایه، قشر
[زمین شناسی] چینه، لایه مشخص رسوب که بر روی سطح زمین تجمع یافته اند.
[ریاضیات] طبقه
[خاک شناسی] لایه
[آمار] طبقه
[آب و خاک] لایه براق

انگلیسی به انگلیسی

• horizontal layer of material; bed of sedimentary rock (geology); level of society
a stratum of society is a group of people in it who are similar in their education, income, or social class; a formal use.
the strata in the earth's surface are the different layers of rock; a technical use.
see also strata.

پیشنهاد کاربران

stratum: لایه، قشر
هم به قشر جامعه اساره داره هم له لایه های یک جسم
noun
[count]
1 : one of usually many layers of a substance ( such as rock )
◀️ a rock stratum
◀️ a stratum of earth
2 : a level of society made up of people of the same rank or position
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ Drug abuse is a problem in every stratum of society. = Drug abuse is a problem in all social strata.

stratum ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: رگه 3
تعریف: نهشتۀ منفرد همگون و همجنس و همرنگ باستانی که در لایه نگاری قابل مشاهده باشد
هم به معنی لایه زمین یا لایه ای از هر چیز چند لایه
و هم به معنی طبقه و قشر اجتماعی در طبقه بندی جامعه است.
طبقه
طیف

بپرس