strapped

/ˈstræpt//stræpt/

(امریکا - عامیانه) مفلس، بی پول، لات، رکاب دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) short of funds or other resources.
مشابه: penniless

جمله های نمونه

1. he was strapped to a chair
او را به صندلی تسمه پیچ کرده بودند.

2. He strapped the bag onto his bicycle.
[ترجمه گوگل]کیف را روی دوچرخه اش بست
[ترجمه ترگمان]او کیف را به روی دوچرخه بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was strapped onto the chair.
[ترجمه گوگل]او را روی صندلی بسته بودند
[ترجمه ترگمان]او به پشتی صندلی تکیه داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The climbers strapped on a variety of equipment.
[ترجمه Shey] روی ( لباس ) کوهنوردان تجهیزات گوناگونی نصب شده اند
|
[ترجمه گوگل]کوهنوردان تجهیزات مختلفی را بسته بودند
[ترجمه ترگمان]کوهنوردان از تجهیزات مختلفی استفاده کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Corporate owners often find themselves strapped for cash to pay taxes.
[ترجمه گوگل]صاحبان شرکت ها اغلب خود را برای پرداخت مالیات در بند پول نقد می بینند
[ترجمه ترگمان]مالکان شرکت ها اغلب خود را برای پرداخت مالیات بسته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everything had to be strapped down to stop it from sliding around.
[ترجمه گوگل]همه چیز باید بسته می شد تا از سر خوردن آن به اطراف جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]همه چیز باید بسته می شد تا آن را از sliding دور نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I'm a bit strapped for cash.
[ترجمه گوگل]من کمی در بند پول نقد هستم
[ترجمه ترگمان]من یه ذره پول نقد دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We strapped the surfboard to the car roof.
[ترجمه گوگل]تخته موج سواری را به سقف ماشین بستیم
[ترجمه ترگمان]تخته موج سواری را به سقف ماشین بستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The soldiers'great coats were strapped on their packs.
[ترجمه گوگل]کتهای بزرگ سربازان روی کوله هایشان بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]سربازانی که کت و شلوار به تن داشتند روی packs بسته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He strapped his trunk.
[ترجمه گوگل]تنه اش را بست
[ترجمه ترگمان]صندوقش را بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Make sure that the child is strapped tightly into the buggy.
[ترجمه گوگل]مطمئن شوید که کودک محکم به کالسکه بسته شده است
[ترجمه ترگمان]مطمئن شوید که کودک محکم به درشکه بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They strapped on a variety of equipment.
[ترجمه گوگل]آنها به تجهیزات مختلفی بسته می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها به انواع تجهیزات مجهز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lorry's load had been securely strapped down.
[ترجمه گوگل]بار کامیون به طور ایمن بسته شده بود
[ترجمه ترگمان]بار کامیون محکم بسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's a poor man who was strapped by the beliefs.
[ترجمه گوگل]او مرد فقیری است که عقایدش بند آمده بود
[ترجمه ترگمان]او مرد فقیری است که به معتقدات خود بسته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fastened with a strap; in a difficult financial position (informal)
if someone is strapped, they do not have enough money.

پیشنهاد کاربران

دوتا معنی داره
یکیش یعنی ( ورشکسته )
If you are strapped, that means you don't have enough money
یکی دیگه هم معنی قنداق بچه میده البته خیلی عامیانه
She was strapped in a carrier
توی کریر قنداق شده بود ( بسته شده بود )
بسته شده
strap در معنای اول یعنی بند ( کیف ) است.
مثال برای معنای اول:
The strap of my bag is broken
این کلمه در معنای دوم به معنای ، بسته شده به و یا بسته به ، می باشد.
مثال برای معنای دوم:
Strapped into one of the parachutes
بی پول
ورشکسته
از لحاظ مالی شکست خورده
کفگیر به ته دیگ خورده
دست تنگ
The program will allow economically strapped taxpayers to make a fresh start
💎💎💎
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM
💎 ( strapped ( for cash
informal
having little or no money at the moment
...
[مشاهده متن کامل]

⁦👈🏿⁩ Can you lend me ten dollars? I’m a little strapped for cash
LongmanDictionary@
💎Strapped for cash
Also: Strapped for money, or just strapped
Meaning
To be strapped for cash means to not have any money available. This idiom has a similar meaning to broke, hard up, short on money, and down to one’s last cen
💎Cash - Strapped
In need of money
💎cash - strapped
adjective
1 ) not having enough money
👈🏿 cash - strapped universities
2 ) FINANCE
used to describe a person or organization that does not have enough money
👈🏿 Working during study is a fact of life for most cash - strapped students
CambridgeDictionary@
💎cash - strapped
adjective
[only before noun]
​without enough money
👈🏿 cash - strapped governments/shoppers
OxfordDictionary@
اصطلاح، به مفهوم:
بی پول - مفلس
I am strapped for cash at the moment, so I won't be able to go with you on a holiday
من در حال حاضر بی پول هستم و نمی توانم با تو به مسافرت و تفریح بیایم.
:Alternative form
cash strapped

بپرس