straggle

/ˈstræɡl̩//ˈstræɡl̩/

معنی: اواره، هرزه روییدن
معانی دیگر: (از قافله یا گروه) جدا شدن، به راه خود رفتن، عقب ماندن، به طور نامرتب روی دادن (یا آمدن یا رفتن و غیره)، (گیسو) ژولیده بودن، ژولیدن، (جامه) بدآویختن، بدقواره بودن، گروه پراکنده، دسته ی ناهماهنگ، (در ناحیه ی گسترده) پراکنده شدن، پخش و پلا شدن، پرسه زدن، متفرق شدن، سرگردان بودن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: straggles, straggling, straggled
مشتقات: stragglingly (adv.), straggler (n.)
(1) تعریف: to stray from or drop behind a group, as an individual.
مشابه: stray, wander

(2) تعریف: to grow or be in irregular long shoots or strands, resulting in an uneven appearance.

جمله های نمونه

1. a little straggle of mourners
دسته ی کوچک و ناهماهنگ عزاداران

2. The villages straggle in the mountains.
[ترجمه گوگل]روستاها در میان کوه ها درگیر می شوند
[ترجمه ترگمان]دهکده ها در کوه ها پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The children were beginning to straggle in from the playground.
[ترجمه گوگل]بچه ها از زمین بازی شروع کردند به قلدر زدن
[ترجمه ترگمان]بچه ها داشتند از زمین بازی برمی گشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Unpainted wooden buildings straggle along the main road out of town.
[ترجمه گوگل]ساختمان‌های چوبی رنگ‌نشده در امتداد جاده اصلی خارج از شهر قرار دارند
[ترجمه ترگمان]ساختمان های چوبی Unpainted در امتداد جاده اصلی خارج از شهر حرکت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Soon the rest of the girls would straggle in, the mail would arrive and another week would be under way.
[ترجمه گوگل]به زودی بقیه دخترها به سختی وارد می شدند، نامه ها می رسید و یک هفته دیگر در راه بود
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که بقیه دخترها شروع به خواندن نامه کردند، نامه می رسید و یک هفته دیگر در جریان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They were watched by a straggle of housewives and schoolchildren, and a photographer from the local paper.
[ترجمه گوگل]آن‌ها را گروهی از زنان خانه‌دار و دانش‌آموزان و عکاسی از روزنامه محلی تماشا کردند
[ترجمه ترگمان]عده ای از زنان خانه دار و بچه های مدرسه ای و یک عکاس روزنامه محلی را تماشا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The long straggle between the strikers and their employers has not yet played out.
[ترجمه گوگل]کشمکش طولانی بین اعتصاب کنندگان و کارفرمایان آنها هنوز به نتیجه نرسیده است
[ترجمه ترگمان]اختلاف طولانی بین اعتصاب کنندگان و کارفرمایان آن ها هنوز انجام نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Spartans: Why does our god straggle!
[ترجمه گوگل]اسپارتی ها: خدای ما چرا می زند!
[ترجمه ترگمان]Spartans! چرا خدا ما رو از دست می ده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet sill we straggle to make a difference to change the world, to dream of hope.
[ترجمه گوگل]با این حال ما در تلاشیم تا تغییری ایجاد کنیم تا دنیا را تغییر دهیم، رویای امید داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]با این وجود، آستانه برای ایجاد تغییر در جهان، به امید داشتن امید، تلاش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Behind them, the pokey glycine ions straggle along as best they can (they do move, but with lower mobility than the chloride ions).
[ترجمه گوگل]در پشت آنها، یون‌های گلیسین پوکی تا جایی که می‌توانند حرکت می‌کنند (حرکت می‌کنند، اما با تحرک کمتری نسبت به یون‌های کلرید)
[ترجمه ترگمان]پشت سر آن ها، pokey به بهترین وجهی که می توانند حرکت می کنند (که حرکت می کنند، اما با تحرک کمتری نسبت به یون های کلراید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We straggle behind our years, hugging our childhood as if we could not tear ourselves away.
[ترجمه گوگل]ما پشت سال‌هایمان می‌چرخیم، کودکی‌مان را طوری در آغوش می‌گیریم که انگار نمی‌توانیم خودمان را پاره کنیم
[ترجمه ترگمان]ما در حالی که کودکی مان را در آغوش گرفته بودیم، در حالی که childhood را در آغوش گرفته بودیم، مثل این که نمی توانستیم خودمان را از هم جدا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Close up . Don't straggle along.
[ترجمه گوگل]نزدیک با هم دست و پا نزنید
[ترجمه ترگمان] نزدیک شو متفرق بشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Weeds straggle over the garden.
[ترجمه گوگل]علف‌های هرز بر روی باغ می‌چرخند
[ترجمه ترگمان]به سوی باغ رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Keep up with the rest of us and don't straggle.
[ترجمه گوگل]با بقیه همگام باشید و سخت نگیرید
[ترجمه ترگمان]بقیه ما رو جمع کن و متفرق نشو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اواره (اسم)
runabout, gadabout, tramp, wanderer, straggler, immigrant, straggle

هرزه روییدن (فعل)
straggle, sprawl

انگلیسی به انگلیسی

• fall behind, wander away from, stray from; ramble, wander; grow or spread out in an untidy or irregular fashion
if people straggle somewhere, they move there slowly in irregular, disorganized groups.
when things straggle over an area, they cover it untidily.

پیشنهاد کاربران

جدا افتادن، پخش و پلا شدن، گروه پخش و پلا
چیز پخش و پلا .
چیز پراکنده
دور افتاده، far land=
دوست گرامی جناب باقری عزیز
بلی کاملا حق با شماست. ممنونم که دقت نظر داشتید.
جناب صباغ جسارتاً فکرمیکنم چیزی که نوشتید مربوط به کلمه struggle باشه
کلمه straggle به معنای جا موندن از قافله و پرسه زدن توی یه محوطه ست
هرچند خودمم کلمه های stagger, straggle و struggle رو اشتباه میکردم.
Stagger: سکندری خوردن و افتان و خیزان راه رفتن ( برای افراد مست )
دعوای لفظی

بپرس