stockbroker

/ˈstɒkbroʊkə//ˈstɒkbrəʊkə/

معنی: دلال سهام شرکتها
معانی دیگر: دلال سهام، فروشنده ی سهام، کارگزار بورس، stock_broker
دلال سهام

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an agent who buys and sells stocks and shares on behalf of others.

جمله های نمونه

1. the stockbroker who has swindled his customers
دلال سهام که سرمشتریان خود کلاه گذاشته است

2. My stockbroker manages my portfolio for me.
[ترجمه گوگل]کارگزار سهام من سبد من را برای من مدیریت می کند
[ترجمه ترگمان]دلال سهام من کیف مرا اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Before you go near a stockbroker, do your homework.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه به یک کارگزار بورس نزدیک شوید، تکالیف خود را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه به یک دلال سهام بری، تکالیفت را انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The main business of stockbroker is to help clients buy and sell shares.
[ترجمه گوگل]کار اصلی کارگزاری بورس کمک به مشتریان برای خرید و فروش سهام است
[ترجمه ترگمان]کار اصلی کارگزار بورس، کمک به مشتریان برای خرید و فروش سهام است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bonds were sold through a stockbroker.
[ترجمه گوگل]این اوراق از طریق کارگزاری بورس فروخته شد
[ترجمه ترگمان]اوراق قرضه از طریق یک دلال سهام فروخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She gave up a promising career as a stockbroker to become a weaver, of all things.
[ترجمه گوگل]او یک حرفه امیدوارکننده به عنوان دلال سهام را رها کرد تا بافنده همه چیز شود
[ترجمه ترگمان]شغل نوید بخش را به عنوان یک کارگزار بورس به دست آورد تا به یک بافنده تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are bought through a stockbroker in the same way as ordinary investment trust shares.
[ترجمه گوگل]آنها از طریق یک کارگزار سهام به همان شیوه سهام عادی سرمایه گذاری خریداری می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها از طریق یک کارگزار بورس به همان طریق سهام اعتماد سرمایه گذاری معمولی خریداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He was, she learned, a stockbroker in London and, as he quickly informed her, not married.
[ترجمه گوگل]او فهمید که او یک دلال سهام در لندن بود و همانطور که به سرعت به او اطلاع داد ازدواج نکرده بود
[ترجمه ترگمان]به او اطلاع داد که در لندن دلال سهام است و به سرعت به او اطلاع می دهد که ازدواج نکرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Robert Peel, 30, a stockbroker, had made his first Olympic trials final.
[ترجمه گوگل]رابرت پیل، 30 ساله، یک دلال سهام، اولین آزمایشات المپیک خود را به فینال رسانده بود
[ترجمه ترگمان]رابرت پیل، ۳۰ ساله، اولین مسابقه المپیک خود را به پایان رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Should you consider consulting a good accountant, stockbroker or other professional adviser?
[ترجمه گوگل]آیا باید با یک حسابدار خوب، کارگزار بورس یا مشاور حرفه ای دیگر مشورت کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید مشورت با یک حسابدار خوب، کارگزار بورس یا مشاور حرفه ای دیگر را در نظر بگیرید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A toast to Bernie-the worst stockbroker in the whole world!
[ترجمه گوگل]نان تست برنی - بدترین دلال بورس در کل جهان!
[ترجمه ترگمان]به سلامتی برنی بدترین دلال در کل دنیا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hard-up families in the stockbroker belt are begging state schools to bail them out as the recession bites deeper.
[ترجمه گوگل]خانواده های سخت گیر در کمربند دلال سهام از مدارس دولتی التماس می کنند که با عمیق تر شدن رکود، آنها را نجات دهند
[ترجمه ترگمان]خانواده های سخت در کمربند بورس از مدارس دولتی تقاضا می کنند تا آن ها را به عنوان بحران رکود اقتصادی به قید وثیقه آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Leave a spot for a stockbroker as well, whether or not you have one.
[ترجمه گوگل]برای یک کارگزار بورس هم جایی بگذارید، خواه آن را داشته باشید یا نداشته باشید
[ترجمه ترگمان]جایی را برای یک دلال سهام بگذارید، چه، چه نباشد، چه نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. One leading stockbroker cut estimates for a string of leaders.
[ترجمه گوگل]یکی از کارگزاران سهام پیشرو، تخمین های تعدادی از رهبران را کاهش داد
[ترجمه ترگمان]یکی از دلالان بورس اوراق بهادار را برای یک رشته از رهبران قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That dealer is now a stockbroker.
[ترجمه گوگل]آن فروشنده اکنون دلال سهام است
[ترجمه ترگمان]این دلال دیگر دلال بورس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دلال سهام شرکتها (اسم)
stockbroker

انگلیسی به انگلیسی

• one who buys and sells stocks for customers in return for a commission
a stockbroker is a person whose job is to buy and sell stocks and shares for people.

پیشنهاد کاربران

دلال ( سهام )
Trader
سهام دار

کارگزار بورس
کار گزار سهام ، دلال سهام شرکت ها ، سهامدار

دلال

بپرس