stingray

/ˈstɪŋreɪ//ˈstɪŋreɪ/

معنی: نوعی ماهی پهن برقی
معانی دیگر: (جانورشناسی) پرتو ماهی گزنده (تیره ی dasyatidae راسته ی myliobatiformes که دم آنها تیغ های زهرین دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of rays having a long whiplike tail on which is a venomous spine that can inflict severe wounds.

جمله های نمونه

1. The greatest threat to humans comes from the stingrays, large flatfish that lie inconspicuously on the seabed in shallow waters.
[ترجمه گوگل]بزرگ‌ترین تهدید برای انسان از ماهی‌های خاری است، ماهی‌های پهن بزرگ که به‌طور نامحسوس در بستر دریا در آب‌های کم‌عمق می‌خوابند
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین تهدید برای انسان ها ناشی از the، flatfish بزرگ است که به طور پراکنده در بس تر دریا در آب های کم عمق زندگی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Three stingrays glide past like abandoned white pocket handkerchiefs.
[ترجمه گوگل]سه تار مانند دستمال‌های جیبی سفید رها شده از جلو می‌روند
[ترجمه ترگمان]سه دستمال کوچک در هوا شناور بودند، مثل دستمال های سفیدی که در جیب داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Known as the Stingray, the device uses conventional military explosives to craft a blade of water sharp enough to slice through a metal bomb and scramble its innards.
[ترجمه گوگل]این وسیله که به عنوان Stingray شناخته می شود، از مواد منفجره نظامی معمولی برای ساخت تیغه ای از آب به اندازه کافی تیز استفاده می کند تا از طریق یک بمب فلزی بریده شود و درون آن به هم بخورد
[ترجمه ترگمان]این وسیله که به عنوان stingray شناخته می شود، از مواد منفجره نظامی معمولی استفاده می کند تا یک تیغه آب را به اندازه کافی تیز کند تا از طریق یک بمب فلزی برش داشته باشد و اعضای داخلی خود را از آن بیرون بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And once he was nearly stung by a stingray.
[ترجمه گوگل]و یک بار نزدیک بود که توسط یک خیس نیش زده شود
[ترجمه ترگمان] و یه بار نزدیک بود با سر بلندی نیش بزنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Some of these hazards include: jelly fish stings, stingray stings, and other biting, stinging or leeching animals.
[ترجمه گوگل]برخی از این خطرات عبارتند از: نیش ماهی ژله، نیش ماهی گز، و سایر حیوانات گاز گرفتن، نیش زدن یا زالو زدن
[ترجمه ترگمان]برخی از این خطرات عبارتند از: گاز ژله، نیش stingray و دیگر گاز گرفتن، گزنده و یا leeching
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A short-tailed stingray rides the currents through arches and caverns at Poor Knights.
[ترجمه گوگل]یک سگ بند دم کوتاه بر جریان ها از میان طاق ها و غارهای شوالیه فقیر سوار می شود
[ترجمه ترگمان]A با دم کوتاه جریان رودخانه ها را از طریق طاق ها و غارها در شهسواران نگون بخت می راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As well as soaking up the sun, Emma says she's particularly looking forward to scuba diving and swimming in Stingray City.
[ترجمه گوگل]اما می‌گوید که علاوه بر غوطه‌ور شدن در خورشید، به‌ویژه مشتاق غواصی و شنا در شهر Stingray است
[ترجمه ترگمان]اما اما با جذب خورشید، می گوید که به ویژه به دنبال غواصی و شنا در شهر stingray است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The most common circumstance in which human swimmers are poisoned by fish is when a well camouflaged stingray is trodden on.
[ترجمه گوگل]شایع ترین شرایطی که در آن شناگران انسان توسط ماهی مسموم می شوند، زمانی است که یک ماهی گز استتار شده روی آن زیر پا گذاشته می شود
[ترجمه ترگمان]شایع ترین شرایطی که در آن شناگران انسانی توسط ماهی ها مسموم می شوند، زمانی است که یک stingray به خوبی زیر پا گذاشته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This elegant timepiece has 12 white diamonds to mark the hours and a stunning onyx cabochon to decorate the crown, with a matching black sunburst dial and luxurious black stingray strap.
[ترجمه گوگل]این ساعت زیبا دارای 12 الماس سفید برای نشان دادن ساعت و یک کابوچون اونیکس خیره کننده برای تزئین تاج است، با صفحه ی مشکی و بند سیاه و سفید لوکس
[ترجمه ترگمان]این وسیله زیبا ۱۲ قطعه الماس سفید دارد تا ساعت ها را علامت گذاری کند و a خیره کننده به منظور تزئین تاج، با a سیاه sunburst سیاه و بند مشکی لوکس، تزئین شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Among them is the Mekong giant catfish, which is the size of a bull shark, and the Mekong stingray, which can weigh up to 600kg.
[ترجمه گوگل]از جمله گربه ماهی غول پیکر مکونگ، که به اندازه یک کوسه گاو نر است، و ماهی خالدار مکونگ، که می تواند تا 600 کیلوگرم وزن داشته باشد
[ترجمه ترگمان]در میان آن ها، گربه ماهی بزرگ مکونگ، که اندازه یک گاو نر، و the مکونگ، که می تواند تا ۶۰۰ کیلوگرم وزن داشته باشد، در میان آن ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The baby was killed soon after birth by a stingray kept in the same tank.
[ترجمه گوگل]این نوزاد بلافاصله پس از تولد توسط یک سگ خاری که در همان مخزن نگهداری می شد کشته شد
[ترجمه ترگمان]نوزاد به زودی پس از زایمان توسط a که در همان مخزن نگهداری می شد کشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You wouldn't want to encounter this fella while swimming: In February 200 a National Geographic expedition reeled in a two-meter-wide stingray.
[ترجمه گوگل]شما دوست ندارید در حین شنا با این شخص روبرو شوید: در فوریه 200، یک اکسپدیشن نشنال جئوگرافیک در یک نیشکر با عرض دو متر چرخید
[ترجمه ترگمان]شما نمی خواهید با این مرد برخورد کنید در حالی که شنا کردن: در فوریه ۲۰۰ یک سفر اکتشافی نشنال Geographic در یک stingray دو متری پیچیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It can jump over torpedoes or avoid the Tesla Surge of the Stingray by doing this.
[ترجمه گوگل]می تواند از روی اژدرها بپرد یا با انجام این کار از تسلا Surge of Stingray جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]این کار می تواند از روی اژدر بپرد یا با انجام این کار از the تسلا پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Seafood, Frozen Fish, Indian Markerel, King Fish, Kubing, Stingray, Prawn.
[ترجمه گوگل]غذاهای دریایی، ماهی منجمد، مارکرل هندی، شاه ماهی، کوبینگ، استینگری، میگو
[ترجمه ترگمان]غذاهای دریایی، ماهی منجمد، ماهی هندی، ماهی کینگ، Kubing، stingray، دیوانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوعی ماهی پهن برقی (اسم)
stingray

انگلیسی به انگلیسی

• marine fish with a triangular flattened body and a long whiplike tail that can inflict painful wounds

پیشنهاد کاربران

بپرس