stick up

/ˈstɪkˈəp//stɪkʌp/

معنی: گستاخ، برجستگی داشتن، سربرافراشتن
معانی دیگر: (خودمانی) سرقت مسلحانه کردن، سرقت مسلحانه، (خودمانی) سرقت مسلحانه، بانک دزدی (holdup هم می گویند)

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: (informal) to rob, esp. by threatening with a gun.
مشابه: rob
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a holdup, esp. at gunpoint; robbery.

جمله های نمونه

1. Can't you stick up for yourself sometimes?
[ترجمه SH] نمیتونی گاهی وقت ها از خودت دفاع کنی؟
|
[ترجمه گوگل]نمی تونی بعضی وقتا به خودت فکر کنی؟
[ترجمه ترگمان]نمی توانی بعضی وقت ها به خودت بچسبی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many men began to stick up for the rights of women and children.
[ترجمه SH] بسیاری از مردها شروع به دفاع از حقوق زنان و کودکان کردند
|
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردان شروع به دفاع از حقوق زنان و کودکان کردند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم شروع به چسبیدن به حقوق زنان و کودکان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't grovel — stick up for yourself!
[ترجمه گوگل]غرغر نشوید - خودتان را حفظ کنید!
[ترجمه ترگمان]خودت رو سرزنش نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She's always known how to stick up for herself.
[ترجمه SH] او همیشه بلد بوده که چطور باید از خودش دفاع کنه.
|
[ترجمه گوگل]او همیشه می‌دانست که چگونه از خودش دفاع کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه می داند چه طور باید خودش را سرپا نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I can stick up for myself.
[ترجمه گوگل]من می توانم برای خودم نگه دارم
[ترجمه ترگمان] میتونم واسه خودم بمونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was asked to stick up for the victims of the earthquake.
[ترجمه گوگل]از او خواسته شد که برای قربانیان زلزله دفاع کند
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شد تا برای قربانیان زلزله مقاومت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't worry-I'll stick up for you.
[ترجمه Melii] نگران نباش، من از تو حمایت خواهم کرد
|
[ترجمه گوگل]نگران نباش - من به شما کمک خواهم کرد
[ترجمه ترگمان]نگران نباش، منتظرت میمونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Don't allow those big boys to bully you stick up for yourself!
[ترجمه گوگل]اجازه ندهید آن پسرهای بزرگ که شما را برای خودتان قلدری کنند!
[ترجمه ترگمان]به اون پسرهای بزرگ اجازه نده که تو رو به خاطر خودت نگه دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has nowhere to stick up his posters.
[ترجمه گوگل]او جایی برای چسباندن پوسترهای خود ندارد
[ترجمه ترگمان]اون هیچ جا نداره که posters رو نصب کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stick up for what you believe.
[ترجمه گوگل]به آنچه اعتقاد دارید پایبند باشید
[ترجمه ترگمان] به خاطر چیزی که باور داری پایبند باش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She taught her children to stick up for themselves at school.
[ترجمه گوگل]او به فرزندانش یاد می‌داد که در مدرسه از خودشان دفاع کنند
[ترجمه ترگمان]او به بچه هایش یاد داد که به مدرسه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Stick up drivers are round the bend!
[ترجمه گوگل]رانندگان چسبیده دور خم هستند!
[ترجمه ترگمان]drivers که در پیچ هستند دور پیچ هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I try to stick up for her but sometimes I make fun of her because I want to be like my friends.
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم از او دفاع کنم اما گاهی اوقات او را مسخره می کنم زیرا می خواهم مانند دوستانم باشم
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم به او تکیه کنم، اما بعضی وقت ها او را مسخره می کنم، چون دلم می خواهد مثل دوستانم باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stick up for the principles.
[ترجمه گوگل]به اصول پایبند باشید
[ترجمه ترگمان]به اصول و اصول پایبند باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Stick up a notice on a bulletin board.
[ترجمه گوگل]یک اعلان را روی تابلوی اعلانات بچسبانید
[ترجمه ترگمان]به تابلوی اعلانات توجه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Don't move this is a stick-up!
[ترجمه گوگل]تکان نخورید این یک چوب است!
[ترجمه ترگمان]تکون نخور این یه -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Did executives of the Colorado Rockies pull a stick-up at the city treasury?
[ترجمه گوگل]آیا مدیران کلرادو راکی ​​به خزانه داری شهر حمله کردند؟
[ترجمه ترگمان]آیا مدیران شرکت کوه های راکی در کلرادو، یک چوب پرچم را در خزانه شهر بالا می کشند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Its installation means uses stickup formula, construction technology is more sophisticated, taller also to the flatness requirement of the ground.
[ترجمه گوگل]به معنی نصب آن از فرمول چسباندن استفاده می کند، تکنولوژی ساخت و ساز پیچیده تر است، همچنین بلندتر از نیاز به صافی زمین است
[ترجمه ترگمان]ابزار نصب آن به معنای استفاده از فرمول stickup است، تکنولوژی ساخت بیشتر پیچیده و بلندتر از نیاز هموار زمین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Analyzed the PCM performances which affected by stickup layer's materials characteristic and its thickness under the application of FEM.
[ترجمه گوگل]عملکرد PCM را که تحت تأثیر ویژگی مواد لایه چسبنده و ضخامت آن تحت تأثیر FEM قرار می گیرد، تجزیه و تحلیل کرد
[ترجمه ترگمان]Analyzed عملکرد PCM را نشان می دهد که تحت تاثیر ویژگی های مواد لایه stickup و ضخامت آن تحت برنامه FEM قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. This paper introduces stickup modified asphalt waterproofing membrane system, including its composition, characteristics, construction technology and application.
[ترجمه گوگل]این مقاله سیستم غشایی عایق رطوبتی آسفالت اصلاح‌شده چسبناک را شامل ترکیب، ویژگی‌ها، فناوری ساخت و ساز و کاربرد آن معرفی می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله stickup اصلاح شده asphalt آسفالت را معرفی می کند که شامل ترکیب، مشخصات، فن آوری ساخت وساز و کاربرد آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Arc de Triomphe a whole by Stickup Whitehead, backed a black cylinder of particularly eye - catching.
[ترجمه گوگل]Arc de Triomphe یک کل توسط استیکاپ وایتهد، پشتیبان یک استوانه سیاه رنگ به خصوص چشم نواز است
[ترجمه ترگمان]Arc Triomphe، به رهبری Stickup Whitehead، از یک استوانه مشکی به ویژه چشمگیر، پشتیبانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. Basically use at stickup and waterproof a material, bitumen is waterproof coating, the ground floor of waterproof layer and connect fill bitumen mortar seam material.
[ترجمه گوگل]اساساً در چسباندن و ضد آب بودن یک ماده استفاده می شود، قیر پوشش ضد آب است، طبقه همکف لایه ضد آب است و مواد درز ملات قیر را پر می کند
[ترجمه ترگمان]اساسا استفاده در stickup و ضد آب یک ماده، bitumen پوشش ضد آب، کف زمین لایه ضد آب و اتصال کامل قیر mortar bitumen است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Material: Grant every group but stickup note this.
[ترجمه گوگل]مواد: به هر گروهی اعطا کنید، اما به این نکته توجه داشته باشید
[ترجمه ترگمان]متریال: گرانت هر گروه، اما stickup این را یادداشت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. And, also was on March room air conditioning implement will with freezer together, serve as first carrying out can the product that effect marks, must stickup can effect grade mark with.
[ترجمه گوگل]و، همچنین در ماه مارس اتاق تهویه مطبوع دستگاه با فریزر با هم، به عنوان اولین اجرای می تواند محصول را که اثر علائم، باید stickup می تواند اثر درجه درجه با
[ترجمه ترگمان]و همچنین در اتاق دوم مارچ که اجرای تهویه مطبوع در فریزر با هم انجام می شود، به عنوان اولین باری که می تواند نشانه نمره باشد، باید علامت گذاری درجه را با آن انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Of plastic floor maintain, general need not wet mop often procrastinates, in case sewage is entered from the ooze in flat-fell seam, destroy stickup.
[ترجمه گوگل]نگهداری از کف پلاستیکی، نیاز عمومی به تمیز کردن مرطوب اغلب به تعویق می افتد، در صورتی که فاضلاب از تراوش در درز صاف وارد شود، چسبندگی را از بین ببرید
[ترجمه ترگمان]از کف پلاستیکی نگهداری شده، عمومی به mop مرطوب نیاز ندارد، در صورتی که فاضلاب از the در درز با سقوط صاف وارد شده و stickup را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. It is the gas that drives the exciter and accomplishes sympathetic vibration to make stickup layer break off then achieve the goal of clear for tramcar.
[ترجمه گوگل]این گاز است که محرک را به حرکت در می آورد و ارتعاش سمپاتیک را انجام می دهد تا لایه چسبنده جدا شود و سپس به هدف شفاف برای تراموا دست یابد
[ترجمه ترگمان]این گازی است که exciter را هدایت می کند و ارتعاش sympathetic را انجام می دهد تا لایه stickup را از بین ببرد و سپس به هدف روشنی برای tramcar دست یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Products with special designed to achieve excellent cold water-soluble, wet viscosity and opening time of operation, easy to use, easy construction, stickup and firm, application scope.
[ترجمه گوگل]محصولات ویژه طراحی شده برای دستیابی به محلول در آب سرد عالی، ویسکوزیته مرطوب و زمان باز شدن عملیات، آسان برای استفاده، ساخت آسان، چسباندن و محکم، دامنه کاربرد
[ترجمه ترگمان]محصولات با طراحی خاص برای رسیدن به آب سرد و محلول در آب سرد، ویسکوزیته مرطوب و زمان باز کردن عملیات، سهولت استفاده، ساخت آسان، stickup و محیط برنامه کاربردی آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Processing of the horn side furniture of edge horn processing basically sees his decorate the gelatinize on the component stickup whether firm, long edge whether level off is smooth.
[ترجمه گوگل]پردازش از مبلمان سمت شاخ پردازش شاخ لبه اساسا می بیند او تزئین ژلاتینه بر روی قطعه چسبنده چه سفت، لبه بلند چه سطح صاف صاف است
[ترجمه ترگمان]پردازش اسباب و وسایل جانبی شاخ و برگ شاخ دار به طور ساده decorate را بر روی اجزای تشکیل دهنده این بخش مشاهده می کند که آیا سطح صاف است یا خیر، آیا سطح صاف است یا صاف
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. But the reporter observes discovery carefully, these faucet only a few more stickup papery label, do not have any mark even.
[ترجمه گوگل]اما خبرنگار مشاهده کشف با دقت، این شیر آب تنها چند برچسب کاغذی چسبیده، حتی هیچ علامتی ندارد
[ترجمه ترگمان]اما این خبرنگار با دقت اکتشاف را مشاهده می کند، این شیر فقط چند برچسب دیگر به نظر می رسد و هیچ علامتی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گستاخ (فعل)
stick up

برجستگی داشتن (فعل)
outstand, stick up

سربرافراشتن (فعل)
stick up

انگلیسی به انگلیسی

• a stick-up is a robbery of a shop, bank, or post-office in which the thieves use guns; an old-fashioned, informal word.
armed robbery, heist, holdup (informal)

پیشنهاد کاربران

نصب شده - اطلاق شده در جایی یا نصب شده در جای
سرقت مسلحانه، در تعقیب و گریز یعنی تکون نخور دستا بالا
به معنی سرقت مسلحانه, باد کردن چوب به خاطر رطوبت و در کتاب follow your heart این کلمه به معنی چیزی را مثل یک توپ زیر لباس گذاشتن است و اصطلاح stick'm up در تعقیب و گریز یعنی دستا بالا
فرو کردن چیزی در داخل یک جای دراز و باریک
. He stuck his hand up the chimney to try to find the hidden key
We had to take him to the emergency room after he stuck a paper clip up his nose
His head sticks up almost a foot above everyone else's
سرش تقریبا یک فوت روی سر بقیه س. یعنی اندازه یه فوت از بقیه قدش بلندتره.
تکون نخور
سرقت مسلحانه
هوای کسی را داشتن
دفاع کردن از کسی
دزدی حساب شده و با برنامه ریزی
سیخ وایسادن موی سر - شاخ شدن مو

بپرس