steps

جمله های نمونه

1. steps toward curing the factory's financial problems
گام هایی در راه چاره کردن مسائل مالی کارخانه

2. steps toward peace
گام هایی به سوی صلح

3. necessary steps have been taken to overcome these shortcomings
برای برطرف کردن این کاستی ها اقدام لازم به عمل آمده است.

4. the steps are slippery, don't fall down!
پله ها لیز است نیافتی !

5. the steps of a ladder
پله های نردبان

6. take steps
1- راه رفتن،گام برداشتن 2- اقدام کردن

7. the footworn steps of agha amoo's roof
پله های ساییده شده ی بام (خانه ی) آقاعمو

8. the winding steps of a minaret
پلکان پیچاپیچ منار (یا گلدسته)

9. he climbed the steps languidly
آهسته آهسته از پله ها بالا رفت.

10. he hastened his steps
او گام های خود را تندتر کرد.

11. he took the steps at one spring
با یک پرش پله ها را طی کرد.

12. he took two steps toward me
دو گام به سوی من برداشت.

13. the guard's leaden steps
گام های سنگین و آهسته ی پاسدار

14. i could hear his steps in the hallway
صدای پای او در راهرو به گوشم می رسید.

15. she walked with slow steps
با قدم های آهسته راه می رفت.

16. they sand the frozen steps to prevent slipping
برای جلوگیری از لیز خوردن،پله های یخ زده را شن پاشی می کنند.

17. this stairway has ten steps
این پلکان ده پله دارد.

18. he approached me with tiptoe steps
با گام های پاورچین به من نزدیک شد.

19. slowly, he mounted up the steps
به آهستگی از پله ها بالا رفت.

20. the spring in the bridegroom's steps
اشتیاق مشهود در گام های داماد

21. we will take all the necessary steps
همه ی اقدامات لازم را انجام خواهم داد.

22. as soon as she saw the policeman, she quickened her steps
تا مامور پلیس را دید قدم های خود را تند کرد.

23. she lost her watch on the way and so she retraced her steps
در راه ساعت خود را گم کرد و لذا از همان راه برگشت.

24. The two steps cannot be confused.
[ترجمه گوگل]این دو مرحله را نمی توان با هم اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]این دو مرحله را نمی توان گیج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. Over the years, the stone steps had worn smooth.
[ترجمه گوگل]در طول سال ها، پله های سنگی صاف و صاف شده بودند
[ترجمه ترگمان]طی این سال ها، پله های سنگی صاف و صیقلی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Don't follow others' steps when making your own trip.
[ترجمه گوگل]هنگام انجام سفر خود از مراحل دیگران پیروی نکنید
[ترجمه ترگمان]زمانی که سفر خود را انجام می دهید، گام های دیگران را دنبال نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Find a partner and practise these new dance steps.
[ترجمه گوگل]یک شریک پیدا کنید و این مراحل جدید رقص را تمرین کنید
[ترجمه ترگمان]یک شریک پیدا کنید و این مراحل رقص جدید را تمرین کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Somebody's going to break their neck on these steps.
[ترجمه گوگل]یکی می خواهد گردنش را روی این پله ها بشکند
[ترجمه ترگمان]یک نفر باید گردن خود را روی این پله ها بشکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. You must take all reasonable steps to ensure that the information that you provide is correct.
[ترجمه گوگل]شما باید تمام اقدامات منطقی را برای اطمینان از صحت اطلاعات ارائه شده انجام دهید
[ترجمه ترگمان]شما باید همه گام های منطقی را بردارید تا مطمئن شوید که اطلاعاتی که ارائه می دهید درست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[نساجی] قطعات فشاردهنده دو سر غلتک تغذیه بالش کاردینگ

انگلیسی به انگلیسی

• british pop band

پیشنهاد کاربران

step:
به هر یکی از پله های پلکان گویند، سطح، پلکان، قدم برداشتن.
steps:
به پله های بیرونی ساختمان میگن
stairs:
به راه پله ی داخل ساختمان که طبقات را به هم متصل میکند میگن
stepssteps
اقدامات، تدابیر
He steps are long
اقدام
اقدامات، مراحل، گام ها، پله ها
به معنی پله، یا پله پله، مراحل
پا گردپله
قدم گذاشتن
مراحل
پله، پله ها

گام نهادن

گام نهادن
پله
پله، پله ها
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس