stepparent

/ˈsteppeərənt//ˈsteppeərənt/

معنی: والدین غیر صلبی
معانی دیگر: ناپدری، نامادری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a stepfather or stepmother.

جمله های نمونه

1. At the same time step-parent adoptions have been discouraged and have almost halved since the Children Act 197
[ترجمه گوگل]در عین حال، فرزندخواندگی‌های ناتنی از والدین منع شده و از زمان قانون کودکان 197 تقریباً به نصف کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]در عین حال، فرآیند فرزند خواندگی والدین کاهش یافت و از زمان قانون کودکان ۱۹۷ به نصف کاهش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Social-science research on stepparent families has underscored the point that biological ties are surprisingly difficult to duplicate.
[ترجمه گوگل]تحقیقات علوم اجتماعی بر روی خانواده های ناتنی بر این نکته تأکید کرده است که پیوندهای بیولوژیکی به طرز شگفت آوری دشوار است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات علوم اجتماعی بر روی خانواده های stepparent بر این نکته تاکید دارد که تکثیر سلاح های بیولوژیکی به طرز شگفت انگیزی دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Parents and step-parents are increasingly writing about step-family life in an attempt both to warn parents and inform practitioners.
[ترجمه گوگل]والدین و ناتنی ها به طور فزاینده ای در مورد زندگی خانوادگی ناتنی می نویسند تا هم به والدین هشدار دهند و هم به پزشکان اطلاع دهند
[ترجمه ترگمان]والدین و والدین هر دو به طور فزاینده ای در حال نوشتن درباره زندگی خانوادگی در تلاش برای هشدار دادن به والدین و اطلاع دادن به افراد حرفه ای هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Many new step-parents will admit to having mixed emotions about their new family.
[ترجمه گوگل]بسیاری از والدین ناتنی جدید اعتراف می کنند که احساسات متفاوتی در مورد خانواده جدید خود دارند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از گام های جدید - والدین می پذیرند که احساسات متفاوتی در مورد خانواده جدید خود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Children will be pulled in two directions between their natural parents and may well have tense relationships with their step-parents.
[ترجمه گوگل]کودکان بین والدین طبیعی خود به دو جهت کشیده می شوند و ممکن است روابط پرتنشی با والدین ناتنی خود داشته باشند
[ترجمه ترگمان]کودکان در دو جهت بین والدین طبیعی خود کشیده خواهند شد و ممکن است روابط پرتنش با پدر و مادر خود داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Children can be reluctant to accept a stepparent; raising kids leaves newlyweds little time to gain intimacy.
[ترجمه گوگل]کودکان ممکن است تمایلی به پذیرش پدر و مادر ناتنی نداشته باشند بزرگ کردن بچه ها فرصت کمی برای تازه ازدواج کرده است تا صمیمیت به دست آورند
[ترجمه ترگمان]کودکان ممکن است تمایلی به پذیرش بچه دار نشدن داشته باشند؛ بزرگ کردن کودکان برای به دست آوردن صمیمیت و صمیمیت باعث می شود تا زوج های تازه ازدواج کرده را ترک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Your parents and new stepparent might not have thought about the things you're asking either, so there's an opportunity to explore options together.
[ترجمه گوگل]ممکن است والدین و ناتنی‌تان به چیزهایی که می‌خواهید فکر نکرده باشند، بنابراین فرصتی وجود دارد که با هم گزینه‌ها را بررسی کنید
[ترجمه ترگمان]والدین و stepparent جدید ممکن است در مورد چیزهایی که از آن ها سوال می کنید فکر نکنند، بنابراین فرصتی برای کشف گزینه ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For example, even when someone likes a new stepparent, it's natural to feel some pangs that this new person is "replacing" a beloved parent in some way.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، حتی زمانی که شخصی از یک پدر ناتنی جدید خوشش می‌آید، طبیعی است که احساس درد می‌کند که این فرد جدید به نوعی جایگزین والدین محبوبش شده است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، حتی زمانی که فردی یک stepparent جدید را دوست دارد، احساس درد می کند که این فرد جدید به نوعی جایگزین پدر محبوب خود می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A stepparent is different; he or she is someone your mom or dad has invited into the family.
[ترجمه گوگل]ناتنی متفاوت است او کسی است که مادر یا پدر شما به خانواده دعوت کرده است
[ترجمه ترگمان]یک stepparent فرق می کند؛ او یا مادر تو یا پدر تو یا پدر تو را دعوت کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Take comfort in the fact that if the stepparent is sincere in his or her effort to build a relationship, positive feelings will likely outweigh negative ones eventually.
[ترجمه گوگل]از این واقعیت راحت باشید که اگر پدر و مادر ناتنی در تلاش خود برای ایجاد رابطه صادقانه عمل کنند، احتمالاً در نهایت احساسات مثبت بیشتر از احساسات منفی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در این حقیقت که اگر the در تلاش خود برای ایجاد رابطه صادق است، احساس راحتی کنید، احساسات مثبت در نهایت مهم تر خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. So what can you do to adjust to the daily realities of living with a stepparent?
[ترجمه گوگل]پس برای تطبیق با واقعیت های روزمره زندگی با پدر و مادر ناتنی چه کاری می توانید انجام دهید؟
[ترجمه ترگمان]پس چه کاری می توانید برای تطبیق با واقعیت های روزمره زندگی با یک stepparent انجام دهید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Even if you don't have negative feelings about the new person in your family, you may have very strong feelings about the changes a stepparent is creating.
[ترجمه گوگل]حتی اگر نسبت به فرد جدید خانواده خود احساسات منفی نداشته باشید، ممکن است احساسات بسیار شدیدی نسبت به تغییراتی که یک ناتنی ایجاد می کند داشته باشید
[ترجمه ترگمان]حتی اگر احساسات منفی در مورد فرد جدید در خانواده خود نداشته باشید، ممکن است احساسات بسیار قوی در مورد تغییراتی که a ایجاد می کند داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But I do not mean to give you the idea that talk is all it takes to be a good parent or stepparent.
[ترجمه گوگل]اما من قصد ندارم به شما این ایده را بدهم که صحبت کردن تنها چیزی است که لازم است والدین یا ناپدری خوبی باشید
[ترجمه ترگمان]اما منظورم این نیست که به شما این ایده را بدهم که صحبت تنها یک پدر یا مادر خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Instead of worrying about the "what ifs" and the inevitable changes, talk to your mom or dad about what to expect before your new stepparent joins the family.
[ترجمه گوگل]به جای نگرانی در مورد "چه می شود اگر" و تغییرات اجتناب ناپذیر، با مادر یا پدر خود صحبت کنید که قبل از پیوستن ناپدری جدیدتان به خانواده چه انتظاری دارید
[ترجمه ترگمان]به جای نگرانی در مورد \"چه اتفاقی\" و تغییرات اجتناب ناپذیر، با مادر یا پدر تان صحبت کنید در مورد چیزی که باید انتظار داشته باشید قبل از پیوستن stepparent جدید تان به خانواده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

والدین غیر صلبی (اسم)
stepparent

انگلیسی به انگلیسی

• stepfather or stepmother
someone's stepparent is their stepfather or stepmother; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس