steer clear of


از (کسی یا چیزی) دوری کردن، احتراز کردن

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to keep away from; avoid.
مترادف: avoid, shun
مشابه: balk, dodge, evade

جمله های نمونه

1. We need to steer clear of this poverty of ambition, where people want to drive fancy cars and wear nice clothes and live in nice apartments but don't want to work hard to accomplish these things.
[ترجمه گوگل]ما باید از این فقر جاه‌طلبی دوری کنیم، جایی که مردم می‌خواهند ماشین‌های شیک رانندگی کنند، لباس‌های زیبا بپوشند و در آپارتمان‌های زیبا زندگی کنند، اما نمی‌خواهند برای انجام این کارها سخت کار کنند
[ترجمه ترگمان]ما باید از این فقر جاه طلبی سیر کنیم که در آن مردم می خواهند اتومبیل شیک بپوشند و لباس های زیبا بپوشند و در آپارتمان های شیک زندگی کنند اما نمی خواهند سخت کار کنند تا این کارها را انجام دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His parents warned him to steer clear of trouble.
[ترجمه گوگل]والدینش به او هشدار دادند که از مشکلات دوری کند
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش به او هشدار داده بودند که از دردسر دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His doctor advised him to steer clear of alcohol.
[ترجمه فاطمه] دکتر او توصیه کرد که از مصرف الکل اجتناب کند
|
[ترجمه گوگل]دکترش به او توصیه کرد که از الکل دوری کند
[ترجمه ترگمان]دکترش توصیه کرد که از الکل خارج بشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They warned their children to steer clear of drugs.
[ترجمه گوگل]آنها به فرزندان خود هشدار دادند که از مواد مخدر دوری کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها به بچه هایشان هشدار دادند که از مواد مخدر دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rabbis try to steer clear of political questions.
[ترجمه گوگل]خاخام ها سعی می کنند از مسائل سیاسی دوری کنند
[ترجمه ترگمان]ربی ها سعی می کنند از سوالات سیاسی دوری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you're a beginner, steer clear of resorts with reputations for difficult skiing.
[ترجمه گوگل]اگر مبتدی هستید، از استراحتگاه هایی که به سختی اسکی شهرت دارند دوری کنید
[ترجمه ترگمان]اگر مبتدی هستید، از resorts با شهرت برای اسکی دشوار استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Jo tried to steer clear of political issues.
[ترجمه گوگل]جو سعی کرد از مسائل سیاسی دوری کند
[ترجمه ترگمان]جو سعی کرد از مسائل سیاسی دوری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Steer clear of the centre of town at this time of the evening.
[ترجمه گوگل]در این زمان عصر از مرکز شهر دوری کنید
[ترجمه ترگمان]در این موقع غروب از مرکز شهر مراقبت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Independent travellers often steer clear of the most touristy spots.
[ترجمه گوگل]مسافران مستقل اغلب از توریستی ترین نقاط دور می شوند
[ترجمه ترگمان]مسافران مستقل اغلب از مناطق توریستی دوری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Community liaison committees tend to steer clear of contentious issues, and the agenda is usually set by the police.
[ترجمه گوگل]کمیته‌های ارتباط با جامعه تمایل دارند از موضوعات مورد مناقشه دوری کنند و دستور کار معمولاً توسط پلیس تعیین می‌شود
[ترجمه ترگمان]کمیته های ارتباطی اجتماعی تمایل دارند از مسائل بحث برانگیز دوری کنند و دستور کار معمولا توسط پلیس تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I tried to steer clear of them.
[ترجمه گوگل]سعی کردم از آنها فاصله بگیرم
[ترجمه ترگمان]سعی کردم از آن ها دور شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She must steer clear of Matthew and then perhaps this ridiculous infatuation would wear off.
[ترجمه گوگل]او باید از متیو دوری کند و شاید این شیفتگی مضحک از بین برود
[ترجمه ترگمان]اون باید از \"متیو\" دوری کنه و بعد شاید این عشق مسخره از بین بره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Unless your home is totally dilapidated, steer clear of a complete redecoration prior to selling: it will arouse suspicion.
[ترجمه گوگل]مگر اینکه خانه شما کاملاً ویران باشد، قبل از فروش از یک تغییر دکوراسیون کامل دوری کنید: این مشکوک را برمی انگیزد
[ترجمه ترگمان]اگر خانه تان کاملا خراب است، قبل از فروش به طور کامل از یک redecoration کامل عبور کنید: این باعث ایجاد شک و تردید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's generally cheaper to steer clear of garage manufacturers' own hire purchase schemes unless the quoted APR is unusually low.
[ترجمه گوگل]معمولاً دوری از طرح‌های خرید اجاره‌ای خود تولیدکنندگان گاراژ ارزان‌تر است، مگر اینکه APR ذکر شده به‌طور غیرمعمول پایین باشد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی صرفه جویی در مصرف کنندگان گاراژ می تواند طرح های خرید را به طور غیر معمول پایین نگه دارد مگر این که the نقل قول شده به طور غیرمعمول پایین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I think readers should be warned to steer clear of these fish in the future.
[ترجمه گوگل]به نظر من باید به خوانندگان هشدار داد که در آینده از این ماهی ها دوری کنند
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم باید به خوانندگان هشدار داده شود که از این ماهی ها در آینده دور شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• distance

پیشنهاد کاربران

بیخیال کسی یا چیزی شدن
steer clear of یک phrase of steer می باشد. به معنی دوری کردن از چیزی منفی و مضر
🔴 take care to avoid or keep away from
🔴 to avoid someone or something that seems unpleasant, dangerous, or likely to cause problems:
...
[مشاهده متن کامل]

◀️ "steer clear of fatty food"
⭐ SIMILAR ⭐
keep away from / keep one's distance from / keep at arm's length / give a wide berth to / avoid / avoid dealing with / have nothing to do with / shun / eschew / sidestep / evade / dodge / skirt round / circumvent / fight shy of / duck
⭐ OPPOSITE ⭐
seek out / confront

دوری کردن
در امان ماندن
دور نگه داشتن از
اجتناب کرد
fight shy of ( doing ) something
دوری کردن از چیزی یا کسی به خاطر اینکه برای شما خطرناکه
دوری/اجتناب/پرهیز/ حذر کردن
To stay away, avoid
He , 50, now steers clear of all drugs . and stopped using them seven years ago
steer clear of you حواسم باید بهت باشه
Take care to avoid sb or sth because it or they may cause problems
اجتناب کردن از

اجتناب کردن، فاصله گرفتن، دوری جستن، برحذربودن، پرهیزکردن ( از چیزی یا کاری یا کسی که ممکن است اسباب دردسر باشد یا خطرناک باشد، . . . )
دوری کردن، بر حذر بودن
پرهیز از
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس