standoffish

/stændˈɒfɪʃ//stændˈɒfɪʃ/

معنی: سرد، کناره گیر
معانی دیگر: (آدم) سرد، نجوش، دیرجوش، نچسب، خشک، غیر صمیی، کناره گیر، کناره جو، غیرمعاشر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: not friendly; indifferent; cold.
مترادف: aloof, distant, remote, unapproachable
متضاد: approachable, friendly, sociable
مشابه: antisocial, chill, cold, cool, offish, reserved, unfriendly, withdrawn

- a standoffish personality
[ترجمه گوگل] یک شخصیت ایستاده
[ترجمه ترگمان] شخصیت standoffish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He can be quite stand-offish and rude, even to his friends.
[ترجمه گوگل]او حتی با دوستانش می تواند کاملاً بی ادب و بی ادب باشد
[ترجمه ترگمان]او می تواند کاملا خشک و خشن باشد، حتی برای دوستانش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Described by friends as somewhat shy or stand-offish, Cohen last year married Janet Langhart, a black television journalist.
[ترجمه گوگل]کوهن که توسط دوستانش تا حدودی خجالتی یا بی‌تفاوت توصیف می‌شود، سال گذشته با جانت لنگهارت، روزنامه‌نگار تلویزیونی سیاه‌پوست ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]\"کوهن\" سال گذشته با \"جانت Langhart\"، یک روزنامه نگار سیاه پوست، ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He suddenly sounded rather standoffish and said he would not need to be picked up.
[ترجمه گوگل]او ناگهان صدایی نسبتاً بی‌تفاوت به نظر می‌رسد و می‌گوید که نیازی به بلند کردن او نیست
[ترجمه ترگمان]ناگهان به نظرش غیر عادی آمد و گفت که لازم نیست او را انتخاب کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Would he think her very rude and stand-offish now?
[ترجمه گوگل]آیا او اکنون او را بسیار بی‌ادب و بی‌تفاوت می‌داند؟
[ترجمه ترگمان]ایا او فکر می کرد که او خیلی خشن و خشن است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Without wishing to be over-familiar but not to be stand-offish either, I put one hand on her shoulder.
[ترجمه گوگل]بدون اینکه بخواهم بیش از حد آشنا باشم، اما یک دستم را روی شانه او گذاشتم
[ترجمه ترگمان]یک دستش را روی شانه او گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We sociologists have had good reason to be stand-offish.
[ترجمه گوگل]ما جامعه شناسان دلایل خوبی برای بی اعتنایی داشته ایم
[ترجمه ترگمان] نباید دلیل خوبی برای ایستادن داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You're not so stand-offish after all.
[ترجمه گوگل]بالاخره آنقدر هم بی‌تفاوت نیستی
[ترجمه ترگمان]تو اصلا مثل یک تکه ماهی خشک نیستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was cold and stand-offish.
[ترجمه گوگل]او سرد و بی قرار بود
[ترجمه ترگمان]او خشک و خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the first lady of this portrait can also be a scold, stand-offish and sanctimonious.
[ترجمه گوگل]اما بانوی اول این پرتره می‌تواند یک سرزنش‌کننده، متکبر و مقدس هم باشد
[ترجمه ترگمان]اما بانوی اول این پرتره می تواند سرزنش آمیز، stand و sanctimonious باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Many may interpret such a self-centred approach as selfish or stand-offish - that is too bad.
[ترجمه گوگل]بسیاری ممکن است چنین رویکرد خود محوری را به عنوان خودخواهانه یا خودخواهانه تفسیر کنند - این خیلی بد است
[ترجمه ترگمان]بسیاری ممکن است این رویکرد خود محور را به عنوان خودخواه یا بایستند - که خیلی بد است تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mr. Blake looked uncordial and standoffish.
[ترجمه گوگل]آقای بلیک غیر صمیمانه و متزلزل به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آقای \"بلیک\" هم \"uncordial\" و \"standoffish\" رو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alice is a little standoffish when it comes to socializing.
[ترجمه گوگل]آلیس وقتی صحبت از معاشرت به میان می‌آید کمی بی‌تفاوت است
[ترجمه ترگمان]وقتی که مربوط به معاشرت های اجتماعی باشه، آلیس یه کم standoffish
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The previously standoffish IMF co - operates with the European Commission, national governments and the banks.
[ترجمه گوگل]صندوق بین‌المللی پول که قبلاً متوقف شده بود، با کمیسیون اروپا، دولت‌های ملی و بانک‌ها همکاری می‌کند
[ترجمه ترگمان]پیش از این، صندوق بین المللی پول با کمیسیون اروپا، دولت های ملی و بانک ها هم کاری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was well - dressed and very standoffish.
[ترجمه گوگل]او خوب لباس پوشیده و بسیار بی‌تفاوت بود
[ترجمه ترگمان]اون خوب لباس پوشیده بود و خیلی هم غیر عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرد (صفت)
algid, cold, cool, chilled, chilly, standoff, fresh, standoffish, arctic, distant, nipping, wintry, raw

کناره گیر (صفت)
aloof, retiring, standoffish

انگلیسی به انگلیسی

• aloof, reserved, unfriendly
if you say that someone is stand-offish, you mean that they behave in a formal and rather unfriendly way.

پیشنهاد کاربران

افاده ای - پر افاده
کسی که خودشو میگیره و دوست نداره با دیگران معاشرت کنه.
خشک و غیر صمیمی

منزوی، گوشه گیر
he was cold, stand offish man
او مرد سرد و منزوی ( گوشه گیر ) بود

بپرس