standard gauge

/ˈstændərdˈɡeɪdʒ//ˈstændədɡeɪdʒ/

(راه آهن به عرض 143/5 سانتی متر یا 56/5 اینچ) پهنای استانده، درخطااهن اندازه معمولی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: standard-gauge (adj.)
(1) تعریف: a standard width of 56.5 inches or 43.5 centimeters between the rails of a railroad track. (Cf. broad gauge, narrow gauge.)

(2) تعریف: a railroad having such a width, or a railroad car built for such a track.

جمله های نمونه

1. Eventually all the British railway companies adopted the standard gauge of 4 feet 8 inches.
[ترجمه گوگل]در نهایت تمام شرکت های راه آهن بریتانیا گیج استاندارد 4 فوت و 8 اینچ را اتخاذ کردند
[ترجمه ترگمان]در نهایت همه شرکت های راه آهن بریتانیا سطح استاندارد ۴ فوت را ۸ اینچ تصویب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Use 60 needles on a standard gauge machine, 40 on a Chunky.
[ترجمه گوگل]از 60 سوزن در دستگاه گیج استاندارد، 40 سوزن در یک چانکی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]از ۶۰ سوزن در یک دستگاه اندازه گیری استاندارد، ۴۰ نفر در یک Chunky استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The fine and standard gauge Silver electronics and the Knitmaster electronics are different to the punchcard machines.
[ترجمه گوگل]لوازم الکترونیکی نقره ای گیج خوب و استاندارد و الکترونیک Knitmaster با دستگاه های پانچ کارت متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]ابزار ظریف و استاندارد الکترونیک سیلور و لوازم الکترونیکی Knitmaster با ماشین های punchcard متفاوت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Remove the stitches from the standard gauge machine with the garter bar and replace them on the chunky machine.
[ترجمه گوگل]بخیه ها را از دستگاه گیج استاندارد با میله گیره بردارید و آنها را روی دستگاه کلفت قرار دهید
[ترجمه ترگمان]the را از دستگاه استاندارد استاندارد جدا کنید و آن را با میله garter جایگزین کنید و آن ها را در ماشین تکه تکه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One a standard gauge machine use a three or four-ply yarn, or a Chunky yarn on a Chunky machine.
[ترجمه گوگل]یکی از دستگاه های گیج استاندارد از نخ های سه یا چهار لا یا نخ چانکی در دستگاه چانکی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه اندازه گیری استاندارد از یک نخ سه چهار تایی یا یک نخ Chunky بر روی یک دستگاه Chunky استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All these accessories fit all Silver standard gauge punchcard machines.
[ترجمه گوگل]همه این لوازم جانبی متناسب با همه دستگاه‌های کارت پانچ گیج استاندارد نقره‌ای هستند
[ترجمه ترگمان]تمام این لوازم جانبی مربوط به همه دستگاه های استاندارد نقره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That's tension 0 on both carriages on standard gauge machine.
[ترجمه گوگل]این تنش 0 در هر دو واگن در دستگاه گیج استاندارد است
[ترجمه ترگمان]این کشش ۰ بر هر دو خودرو در دستگاه سنجش استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Most standard gauge machines like these acrylics, knitting art about tension six or seven, according to the make of machine.
[ترجمه گوگل]اکثر ماشین‌های گیج استاندارد این اکریلیک‌ها را می‌پسندند، مطابق با ساخت ماشین، هنر بافتنی در مورد کشش شش یا هفت
[ترجمه ترگمان]با توجه به نوع دستگاه، اکثر ماشین های استاندارد مانند این acrylics، هنر بافتنی را در حدود شش یا هفت مورد بررسی قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Standard gauge must be adopted in the construction of a new State railway.
[ترجمه گوگل]گیج استاندارد باید در ساخت راه آهن دولتی جدید اتخاذ شود
[ترجمه ترگمان]استاندارد استاندارد باید در ساخت یک راه آهن دولتی جدید اتخاذ شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. United States Standard Gauge?
[ترجمه گوگل]گیج استاندارد ایالات متحده؟
[ترجمه ترگمان]Gauge استاندارد ایالات متحده؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Apart from these, the other accessories available for the standard gauge models are not available for the fine and chunky gauges.
[ترجمه گوگل]به غیر از اینها، سایر لوازم جانبی موجود برای مدل های گیج استاندارد برای گیج های ریز و درشت موجود نیستند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، لوازم جانبی دیگری که برای مدل های استاندارد استاندارد موجود است برای اندازه گیری دقیق و ظریف موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tuck stitch knitted in 4-ply mohair on every other needle on a standard gauge machine with the No. 4 switch on.
[ترجمه گوگل]دوخت بافته شده در موهر 4 لایه روی هر سوزن دیگر روی دستگاه گیج استاندارد با کلید شماره 4 روشن
[ترجمه ترگمان]کوچک کردن stitch در ۴ - ۴ در هر سوزن دیگری روی یک دستگاه اندازه گیری استاندارد با سوئیچ شماره ۴ به کار مشغول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A highlight of the visit is the steam train rides along the centre's short standard gauge track.
[ترجمه گوگل]یکی از نکات برجسته این بازدید، سواری قطار بخار در امتداد مسیر استاندارد کوتاه مرکز است
[ترجمه ترگمان]یک نقطه برجسته از این دیدار، قطار بخار در امتداد مسیر درجه استاندارد کوتاه مرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The line was seven miles long, single track, and of standard gauge.
[ترجمه گوگل]طول این خط هفت مایل، تک مسیر و دارای گیج استاندارد بود
[ترجمه ترگمان]این خط هفت مایل طول، یک مسیر تکی و یک درجه استاندارد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

standard gauge ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: عرض خط معیار
تعریف: عرض خط پذیرفته‏شده در بیشتر کشورهای دنیا که میزان آن 1435 میلی متر است

بپرس