stage manager

/ˈsteɪdʒˈmænədʒər//steɪdʒˈmænɪdʒə/

صحنه آرا، مدیر صحنه، مدیر نمایش، کارگردان نمایش مدیرنمایش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an assistant to the director of a theatrical production, who is responsible for the technical direction and is in charge backstage during the performance.

جمله های نمونه

1. Her lapse was duly noted by the stage manager and reported to the director.
[ترجمه گوگل]کوتاهی او توسط مدیر صحنه به درستی مورد توجه قرار گرفت و به کارگردان گزارش شد
[ترجمه ترگمان]lapse او توسط مدیر صحنه مورد توجه قرار گرفت و به مدیر گزارش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Next morning the stage manager took great pleasure in informing them they had been to a women-only club.
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد، مدیر صحنه از اینکه به آنها اطلاع داد که به یک باشگاه فقط زنانه رفته اند، بسیار خوشحال شد
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد، مدیر تئاتر از اطلاع دادن به آن ها به عنوان تنها باشگاه زنان، بسیار خوشحال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Bunny, unshaven, stood at the kerb with the stage manager of the Empire.
[ترجمه گوگل]بانی، تراشیده نشده، در کنار مدیر صحنه امپراتوری ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]Bunny، که ریشش را نتراشیده بود، با مدیر صحنه امپراطوری در کنار جدول ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He is also a founder member and stage manager of the Calder Valley Junior theatre Society.
[ترجمه گوگل]او همچنین یکی از بنیانگذاران و مدیر صحنه انجمن تئاتر جونیور Calder Valley است
[ترجمه ترگمان]او همچنین یکی از اعضای موسس انجمن جوانان تئاتر نوجوانان دره کالدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. John, the stage manager, went with her to the X-ray department.
[ترجمه گوگل]جان، مدیر صحنه، با او به بخش اشعه ایکس رفت
[ترجمه ترگمان]جان، مدیر صحنه، با او به بخش اشعه ایکس رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Making Alvin the stage manager was the first step, she believed, in involving him in something outside of class work.
[ترجمه گوگل]او معتقد بود که آلوین را به عنوان مدیر صحنه درگیر کردن او در کاری خارج از کلاس بود
[ترجمه ترگمان]او معتقد بود که ایجاد آلوین مدیر صحنه اولین قدم است که او را در کاری خارج از کلاس انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mr Mates was the efficient stage manager of Michael Heseltine's almost successful bid for the premiership.
[ترجمه گوگل]آقای میتس مدیر صحنه کارآمد پیشنهاد تقریباً موفق مایکل هسلتین برای مقام نخست بود
[ترجمه ترگمان]آقای Mates مدیر مرحله کارآمدی از پیشنهاد موفق مایکل Heseltine برای نخست وزیری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He had become a stage manager and officer of the Minnehaha Minstrels.
[ترجمه گوگل]او مدیر صحنه و افسر Minnehaha Minstrels شده بود
[ترجمه ترگمان]او مدیر صحنه و افسر of minstrels شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After new China was founded, served as stage manager, director of long - term .
[ترجمه گوگل]پس از تاسیس چین جدید، به عنوان مدیر صحنه، کارگردان بلند مدت خدمت کرد
[ترجمه ترگمان]پس از تاسیس چین جدید، به عنوان مدیر صحنه و مدیر بلند مدت خدمت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Stage Manager and Assistant Stage Managers are prohibited from signing the closing notice of the company or the individual notice of any Actor's termination.
[ترجمه گوگل]مدیر صحنه و دستیار مدیران صحنه از امضای اخطار پایانی شرکت یا اخطار انفرادی پایان کار بازیگر منع می‌شوند
[ترجمه ترگمان]مدیر صحنه و دستیار مرحله ای مدیران از امضای اعلامیه پایانی شرکت و یا توجه فردی به اتمام هر بازیگر منع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A stage manager told them where to go and suggested they walk arm in arm.
[ترجمه گوگل]مدیر صحنه به آنها گفت کجا بروند و به آنها پیشنهاد داد دست در دست هم راه بروند
[ترجمه ترگمان]مدیر صحنه به آن ها گفت که کجا بروند و پیشنهاد کردند بازو در بازو راه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Stage Manager an Assistant Stage Manager are prohibited from the making of payrolls or any distribution of salaries.
[ترجمه گوگل]مدیر صحنه و دستیار مدیر صحنه از تنظیم حقوق و دستمزد یا هرگونه توزیع حقوق منع می شوند
[ترجمه ترگمان]مدیر این مرحله، یک دستیار مرحله ای، از تشکیل لیست حقوق و یا هر گونه توزیع حقوق منع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acts as stage manager of all main stage productions and kids theatre camps.
[ترجمه گوگل]به عنوان مدیر صحنه تمام تولیدات صحنه اصلی و اردوهای تئاتر کودکان فعالیت می کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان مدیر صحنه تمام تولیدات صحنه اصلی و کمپ های تئاتر کودکان عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Stage Manager and Assistant Stage Managers are prohibited from participating in the ordering of food for the company.
[ترجمه گوگل]مدیر صحنه و دستیاران صحنه از شرکت در سفارش غذای شرکت منع می شوند
[ترجمه ترگمان]مدیر صحنه و دستیار مرحله ای مدیران از شرکت در سفارش غذا برای شرکت منع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Jim, our stage manager, is now in Germany.
[ترجمه گوگل]جیم، مدیر صحنه ما، اکنون در آلمان است
[ترجمه ترگمان]جیم، مدیر صحنه ما، هم اکنون در آلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] مدیر صحنه

انگلیسی به انگلیسی

• assistant director, person in charge of backstage activities
a stage manager is the person who is responsible for the scenery and lights and for the way that actors or other performers move about and use the stage during a performance in the theatre.

پیشنهاد کاربران

بپرس