stage fright

/ˈsteɪdʒˈfraɪt//steɪdʒfraɪt/

صحنه هراسی (ترس از ظاهر شدن بر صحنه)، وحشت حاصله در اثر ظهور در صحنه نمایش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the nervousness and anxiety some people feel when speaking or performing before an audience.

جمله های نمونه

1. Even experienced actors can suffer from stage fright.
[ترجمه گوگل]حتی بازیگران باتجربه نیز ممکن است از ترس صحنه رنج ببرند
[ترجمه ترگمان]حتی یک بازیگر با تجربه می تواند از ترس صحنه رنج ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Howard wanted to be a popular singer, but stage fright crippled him.
[ترجمه گوگل]هوارد می خواست خواننده محبوبی شود، اما ترس از صحنه او را فلج کرد
[ترجمه ترگمان]هاوارد دلش می خواست خواننده معروفی باشه ولی از ترس فلج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Den suffered terribly from stage fright .
[ترجمه گوگل]دن به طرز وحشتناکی از ترس صحنه رنج می برد
[ترجمه ترگمان]بعد از ترس و لرز از صحنه بیرون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But then, she recalled wryly, nor had stage fright.
[ترجمه گوگل]اما پس از آن، او با عصبانیت به یاد آورد، و نه ترس از صحنه
[ترجمه ترگمان]اما بعد با شیطنت تمام به یاد آورد و نه از روی صحنه وحشت زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Den suffered terribly from stage fright and had some real moments of crisis which of course never showed from the front.
[ترجمه گوگل]دن به طرز وحشتناکی از ترس صحنه رنج می برد و لحظات واقعی بحرانی را تجربه می کرد که البته هرگز از جلو نشان داده نمی شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ترس و لرز از صحنه خارج شد و دچار بحران روحی شد که البته هیچ وقت از جبهه نگذشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Early attacks of stage fright were cured by a thimbleful of Courvoisier.
[ترجمه گوگل]حملات اولیه ترس از صحنه توسط یک انگشتانه از Courvoisier درمان شد
[ترجمه ترگمان]حملات اولیه بر روی صحنه به وسیله a Courvoisier درمان شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Stage fright, loss of memory and diarrhoea are also part of the picture.
[ترجمه گوگل]ترس از صحنه، از دست دادن حافظه و اسهال نیز بخشی از تصویر است
[ترجمه ترگمان]مرحله وحشت، از دست دادن حافظه و اسهال نیز بخشی از این عکس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Q: Do you ever have stage fright?
[ترجمه گوگل]س: آیا تا به حال ترس از صحنه دارید؟
[ترجمه ترگمان]سوال: آیا تا به حال ترس روی صحنه دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not a touch of stage fright.
[ترجمه گوگل]نه یک لمس از ترس صحنه
[ترجمه ترگمان]حتی یک ذره ترس از صحنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Stage fright made clear for her bad performance.
[ترجمه گوگل]ترس از صحنه عملکرد بد او را روشن کرد
[ترجمه ترگمان]سرعت مرحله به خاطر عملکرد بد او آشکار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Don't be disheartened, every one will have stage fright the first time.
[ترجمه گوگل]ناامید نباشید، هر کس در اولین بار دچار ترس از صحنه خواهد شد
[ترجمه ترگمان]افسرده نباش، هر کسی بار اول وحشت زده خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was struck dumb with stage fright.
[ترجمه گوگل]او از ترس صحنه گنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]از فرط وحشت گیج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Say their stage fright, it is better to say no confidence.
[ترجمه گوگل]بگویید ترس صحنه آنها، بهتر است بگوییم اعتماد به نفس نیست
[ترجمه ترگمان]از stage بگو، بهتر است کسی به آن ها اعتماد نداشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Even great speakers may sometimes get stage fright.
[ترجمه گوگل]حتی سخنرانان بزرگ نیز ممکن است گاهی دچار ترس از صحنه شوند
[ترجمه ترگمان]حتی سخنگویان بسیار بزرگ ممکن است گاهی اوقات دچار وحشت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When he was a new actor, he had stage fright.
[ترجمه گوگل]زمانی که او یک بازیگر جدید بود، ترس از صحنه داشت
[ترجمه ترگمان]وقتی بازیگر جدیدی شد، از صحنه وحشت زده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• being afraid of the public during a performance, fear of acting
stage fright is a feeling of fear or nervousness that some people have just before they appear in front of an audience.

پیشنهاد کاربران

صفت
کسی که از استیج میترسه
ترس از صحنه ( استیج )
صحنه هراسی
ترس از مواجهه

بپرس