stable equilibrium


تعادل پایدار

جمله های نمونه

1. Then, the effect of force on changing stable equilibrium situation of four - bar compliant mechanisms is discussed.
[ترجمه گوگل]سپس تأثیر نیرو بر تغییر وضعیت تعادل پایدار مکانیسم‌های سازگار چهار میله مورد بحث قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]سپس، اثر فشار بر تغییر وضعیت تعادل پایدار مکانیسم های انطباق چهار بار مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. So you see, that's the difference between stable equilibrium and unstable equilibrium.
[ترجمه گوگل]بنابراین می بینید، این تفاوت بین تعادل پایدار و تعادل ناپایدار است
[ترجمه ترگمان]پس می بینید، تفاوت بین تعادل پایدار و تعادل ناپایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A nature heart appearances in a comparative stable equilibrium orbit commonly.
[ترجمه گوگل]قلب طبیعت معمولاً در یک مدار تعادل نسبتاً پایدار ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]یک قلب طبیعت در یک مدار تعادل پایدار معمول به طور معمول نمایان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper presents the difference of synchronous equilibrium and stable equilibrium of post fault power system.
[ترجمه گوگل]این مقاله تفاوت تعادل سنکرون و تعادل پایدار سیستم قدرت پس از خطا را ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله تفاوت تعادل همزمان و تعادل پایدار سیستم قدرت پس از خطا را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Physically, this means that the equilibrium configuration of HDAJ spliced pile must occur branches at a critical load and it changes from a stable equilibrium state to other stable equilibrium state.
[ترجمه گوگل]از نظر فیزیکی، این بدان معنی است که پیکربندی تعادل شمع با هم متصل HDAJ باید در یک بار بحرانی شاخه ها رخ دهد و از حالت تعادل پایدار به حالت تعادل پایدار دیگر تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]به لحاظ فیزیکی، این به این معنی است که پیکربندی تعادلی دسته HDAJ spliced باید در یک بار بحرانی به شاخه های رخ دهد و از حالت تعادل پایدار به حالت تعادل پایدار تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's illustrated how Input State linearization method is used to eliminate bifurcation so that no matter how the parameters change the system could maintain asymptotic stable equilibrium state.
[ترجمه گوگل]نشان داده شده است که چگونه از روش خطی‌سازی حالت ورودی برای حذف دوشاخه استفاده می‌شود، به طوری که مهم نیست که چگونه پارامترها تغییر می‌کنند، سیستم می‌تواند حالت تعادل مجانبی پایدار را حفظ کند
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که چگونه روش خطی سازی دولت Input برای حذف bifurcation استفاده می شود، بنابراین مهم نیست که چگونه پارامترها تغییر کنند سیستم می تواند وضعیت تعادل پایداری مجانبی را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The temple and reservoir collaborate and adopt the strategy to achieve a relatively stable equilibrium in the common area for the same protective consciousness to water.
[ترجمه گوگل]معبد و مخزن با هم همکاری می کنند و استراتژی را برای دستیابی به یک تعادل نسبتاً پایدار در منطقه مشترک برای همان آگاهی محافظتی از آب اتخاذ می کنند
[ترجمه ترگمان]معبد و مخزن با هم هم کاری می کنند و از این استراتژی برای رسیدن به تعادل نسبتا پایدار در منطقه مشترک برای آگاهی از آب در برابر آب استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In other words, the unstable limit cycle will be bifurcated from the original asymptotical stable equilibrium point at another higher series compensation level, and the system dynamics will change.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، چرخه حد ناپایدار از نقطه تعادل پایدار مجانبی اصلی در سطح جبران سری بالاتر دیگری دوشاخه خواهد شد و دینامیک سیستم تغییر خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، چرخه حدی ناپایدار از نقطه تعادل پایدار asymptotical اصلی در سطح جبران خسارت دیگر بالاتر تغییر خواهد کرد و پویایی سیستم تغییر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The zones of inward and outward migration would meet at stable equilibrium points.
[ترجمه گوگل]نواحی مهاجرت به داخل و خارج در نقاط تعادل پایدار به هم می رسند
[ترجمه ترگمان]مناطق مربوط به مهاجرت به سمت داخل و خارج در نقاط تعادل پایدار تشکیل خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The frequency equilibrium is a particular case of the stable equilibrium.
[ترجمه گوگل]تعادل فرکانس یک مورد خاص از تعادل پایدار است
[ترجمه ترگمان]تعادل فرکانس یک مورد خاص از تعادل پایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The dynamical property of this model is described by dual differential equations and it can find out several stable equilibrium points from any initial point in the state space.
[ترجمه گوگل]ویژگی دینامیکی این مدل با معادلات دو دیفرانسیل توصیف می شود و می تواند چندین نقطه تعادل پایدار را از هر نقطه اولیه در فضای حالت پیدا کند
[ترجمه ترگمان]ویژگی دینامیکی این مدل با معادلات دیفرانسیل دوگانه توضیح داده می شود و می تواند چندین نقطه تعادل پایدار را از هر نقطه آغازین در فضای حالت به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This paper divides the equilibrium state of unstable system into two state:one is geometrical stable equilibrium state, the other is elastic stable equilibrium state.
[ترجمه گوگل]این مقاله حالت تعادل سیستم ناپایدار را به دو حالت تقسیم می‌کند: یکی حالت تعادل هندسی پایدار و دیگری حالت تعادل پایدار الاستیک
[ترجمه ترگمان]این مقاله وضعیت تعادل سیستم ناپایدار را به دو حالت تقسیم می کند: یکی از حالت تعادل پایدار هندسی، دیگری حالت تعادل پایدار پایدار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To implement this function, it must be a complete stable network, namely, its all output tracks must converge at a stable equilibrium point.
[ترجمه گوگل]برای اجرای این تابع، باید یک شبکه پایدار کامل باشد، یعنی تمام مسیرهای خروجی آن باید در یک نقطه تعادل پایدار همگرا شوند
[ترجمه ترگمان]برای پیاده سازی این تابع، باید یک شبکه ثابت کامل باشد، یعنی، تمام خطوط خروجی آن باید در نقطه تعادل پایدار همگرا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this thesis, the feasible criteria of several ANNs to criticize existence of the unique global exponential stable equilibrium.
[ترجمه گوگل]در این پایان نامه، معیارهای عملی چندین شبکه عصبی مصنوعی برای انتقاد از وجود تعادل پایدار نمایی جهانی منحصر به فرد است
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه، معیارهای عملی چندین ANN ها برای انتقاد از وجود تعادل پایدار نمایی جهانی خاص استفاده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] تعادل پایدار
[عمران و معماری] تعادل پایدار
[ریاضیات] تعادل پایدار

انگلیسی به انگلیسی

• condition in which a system that has lost balance tends to regain balance

پیشنهاد کاربران

بپرس