squalor

/ˈskwɑːlər//ˈskwɒlə/

معنی: الودگی، کثافت کاری، درهم و برهمی و کثافت
معانی دیگر: (در اثر عدم توجه یا فقر) کثافت، درهم ریختگی، رنگ و رورفتگی، ژولیدگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the condition or quality of being squalid.
متضاد: cleanliness, pleasantness, tidiness
مشابه: filth

- The orphaned children were living in squalor before the relief agency was able to help them.
[ترجمه بهنام] کودکان یتیم قبل از اینکه اداره امداد بتواند به انها یاری رساند، در فقر وکثافت زندگی می کردند.
|
[ترجمه آرمین] بچه های فقیر پیش از آنکه بتوانند از کمکهای اداره امداد برخوردار شوند، در فقر و بیچارگی می زیستند
|
[ترجمه گوگل] قبل از اینکه سازمان امداد بتواند به آنها کمک کند، کودکان یتیم در فلاکت زندگی می کردند
[ترجمه ترگمان] بچه های یتیم قبل از اینکه اداره امداد بتواند به آن ها کمک کند، در فلاکت زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Squalor and poverty lay behind the city's glittering facade.
[ترجمه گوگل]فلاکت و فقر در پشت نمای درخشان شهر نهفته است
[ترجمه ترگمان]squalor و فقر پشت نمای درخشان شهر آرمیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We lived in squalor for a year and a half.
[ترجمه گوگل]ما یک سال و نیم در فلاکت زندگی کردیم
[ترجمه ترگمان]ما یه سال و نیم تو آشغالدونی زندگی می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was born in squalor next to London's docks.
[ترجمه گوگل]او در فقیرانه در کنار اسکله های لندن به دنیا آمد
[ترجمه ترگمان]اون تو آشغالدونی کنار اسکله لندن متولد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was out of work and living in squalor.
[ترجمه گوگل]او بیکار بود و در فلاکت زندگی می کرد
[ترجمه ترگمان]اون از کار افتاده بود و تو آشغالدونی زندگی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Just as the slums, squalor and muddle of towns and cities could be overcome by planning, so could social evils.
[ترجمه گوگل]همانطور که می توان با برنامه ریزی بر زاغه ها، فلاکت و شلوغی شهرها و شهرها غلبه کرد، آسیب های اجتماعی نیز می تواند
[ترجمه ترگمان]همانند محله های فقیر نشین، کثیف بودن و muddle شهرها و شهرها می تواند با برنامه ریزی حل شود، بنابراین می تواند عواقب اجتماعی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Inside were six small children found living in squalor, the smell of urine and feces permeating the house.
[ترجمه گوگل]در داخل خانه شش کودک کوچک بودند که در فلاکت زندگی می کردند، بوی ادرار و مدفوع در خانه نفوذ می کرد
[ترجمه ترگمان]داخل آن شش بچه کوچک بودند که در چرک و کثافت زندگی می کردند، بوی ادرار و مدفوع در خانه نفوذ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bohemian squalor that greeted my eyes was quite appealing.
[ترجمه گوگل]افتضاح غیرعادی که به چشمانم خوش آمد می‌گفت بسیار جذاب بود
[ترجمه ترگمان]خشمی که به چشمان من وارد می شد کاملا جذاب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But there was solace as well as squalor.
[ترجمه گوگل]اما آرامش و همچنین افتضاح وجود داشت
[ترجمه ترگمان] اما اونجا هم آرامش و حال و حال و حال و حال تو هم هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I began to feel sentimental about the familiar squalor.
[ترجمه گوگل]شروع کردم به احساس احساسات نسبت به این افتضاح آشنا
[ترجمه ترگمان]شروع کردم به احساس احساساتی راجع به squalor آشنا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cathy was a too-real story about inner-city squalor, broken marriages, homelessness and a shot-to-hell welfare system.
[ترجمه گوگل]کتی داستانی بیش از حد واقعی در مورد فلاکت درون شهر، ازدواج های شکسته، بی خانمانی و یک سیستم رفاهی تیره به جهنم بود
[ترجمه ترگمان]کتی یک داستان واقعی در مورد کثیف بودن شهر، ازدواج های درهم شکسته، بی خانمان بودن و یک سیستم رفاهی به جهنم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There is indescribable squalor in those books.
[ترجمه گوگل]در آن کتاب ها افتضاحی وصف ناپذیر وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تو اون کتاب ها یه آشغالدونی وجود داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The squalor of the medieval city - with its cramped living quarters and dark alleyways - would be erased forever.
[ترجمه گوگل]افتضاح شهر قرون وسطایی - با محل زندگی تنگ و کوچه های تاریک - برای همیشه پاک می شود
[ترجمه ترگمان]ویرانی شهر قرون وسطی - با ساختمان cramped و گذرگاه های تاریک - ممکن بود برای همیشه پاک شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. An inconspicuous urban underclass lives in squalor.
[ترجمه گوگل]یک طبقه فرودست شهری نامحسوس در فلاکت زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]یک سطح محروم شهری در کثیف زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It tells the story of an aspiring young man's attempt to rise above the squalor of the street.
[ترجمه گوگل]داستان تلاش یک مرد جوان مشتاق برای بلند شدن از تهی دستی خیابان را روایت می کند
[ترجمه ترگمان]این فیلم داستان تلاش یک مرد جوان آرزو برای بالا رفتن از کثیفی خیابان را بازگو می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الودگی (اسم)
filth, alloy, contamination, pollution, impurity, purulence, stain, soilage, squalor

کثافت کاری (اسم)
squalor

درهم و برهمی و کثافت (اسم)
squalor

انگلیسی به انگلیسی

• filthiness, dirtiness; sordidness; misery, wretchedness
you can refer to squalid conditions or surroundings as squalor.

پیشنهاد کاربران

فضاحت - آلودگی
حال به هم زن، خیلی کثیف، کثافت
Extremely dirty, filthy , plain disgusting

Poor housing and homeless

بپرس