spyhole


روزنه، دیدگاه، سورا

جمله های نمونه

1. She acknowledged the spyhole and peered through it, sometimes, when the sleeplessness got very bad.
[ترجمه گوگل]او حفره جاسوسی را تصدیق کرد و گاهی اوقات که بی‌خوابی خیلی بد می‌شد، به آن نگاه می‌کرد
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، وقتی که بی خوابی بسیار بد شد، به دقت آن را زیر و رو کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There was a spyhole in one of the flats.
[ترجمه گوگل]در یکی از آپارتمان ها جاسوسی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]در یکی از زمین های مسطح، a وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The guard slid the cover off the spyhole on the door.
[ترجمه گوگل]محافظ درپوش را از سوراخ جاسوسی روی در بیرون کشید
[ترجمه ترگمان]نگهبان پوشش را از روی دستگیره در بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Then a little light came through the uncovered spyhole, a flickering, surreptitious light.
[ترجمه گوگل]سپس نور کمی از سوراخ جاسوسی بدون پوشش عبور کرد، یک نور سوسوزن و مخفی
[ترجمه ترگمان]سپس نوری کوچک در میان تاریکی، سوسو می زد و نور surreptitious سوسو می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We can see the outside from the spyhole.
[ترجمه گوگل]ما می توانیم بیرون را از سوراخ جاسوسی ببینیم
[ترجمه ترگمان]میتونیم بیرون از \"spyhole\" ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He raised his head a moment and looked directly at the spyhole as if he sensed some one watching.
[ترجمه گوگل]یک لحظه سرش را بلند کرد و به طور مستقیم به سوراخ جاسوسی نگاه کرد، گویی کسی را در حال تماشای حس می کرد
[ترجمه ترگمان]لحظه ای سرش را بلند کرد و مستقیما به the نگاه کرد، انگار حس می کرد کسی نگاهش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Contrary to her usual habit she did not glance through the spyhole before beginning to undo the chain.
[ترجمه گوگل]برخلاف عادت همیشگی‌اش، قبل از شروع به باز کردن زنجیر، نگاهی به سوراخ جاسوسی ندید
[ترجمه ترگمان]برخلاف عادت همیشگی اش، پیش از آن که زنجیر را باز کند، از میان the به بیرون نگاه نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Amin crossed to the other side of the chamber and looked through a spyhole in the wall.
[ترجمه گوگل]امین از آن طرف اتاق عبور کرد و از سوراخ جاسوسی در دیوار نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]امین به طرف دیگر اتاق رفت و از میان spyhole به دیوار نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The cells measured eight feet by five, and, had no lighting apparatus except a tiny barred window high up in the wall, and a spyhole in the door.
[ترجمه گوگل]اندازه سلول‌ها هشت فوت در پنج بود و هیچ وسیله روشنایی نداشتند به جز یک پنجره میله‌دار کوچک در بالای دیوار و یک سوراخ در در
[ترجمه ترگمان]سلول ها هشت فوت را پنج فوت اندازه گیری کردند و هیچ دستگاه روشنایی جز یک پنجره کوچک در دیوار نصب نکرده بودند و یک spyhole در در
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• small hole or opening through which others can be observed without their knowledge

پیشنهاد کاربران

چشمی در
Noun - countable :
چشمیِ در
( وسیله شیشه ای کوچک که روی درهای ورودی نصب شده و از طریق آن میتوان پشت در را مشاهده نمود. )
Peephole

بپرس